به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از انصاف نیوز، کلانتری که در دولت دوم روحانی ریاست سازمان محیط زیست را برعهده داشت، در این میزگرد ضمن تشریح دلایل وضعیت کنونی دریاچه به همران تجریشی، گفت: اگر دریاچه ارومیه اصلاح نشود پیامد امنیتی خواهد داشت. دریاچه ارومیه احیا نشود هیچ حکومتی نمیتواند در کشور دوام بیاورد. شما نمیتوانید برابر سیل مهاجرت میلیونها نفر مقاومت کنید. ولی دریاچه ارومیه باید با آب حوزه خودش احیا شود.
درویش هم در بخشی از این میزگرد در هشداری جدی گفت: یک جریان تجزیه طلبی در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه راه افتاده است که میگوید: «فارسها به عمد چشم آبی نقشه گربه نشان وطن را حذف میکنند.» با بررسی خبرگزاری آناتولی و… متوجه میشوید که بر این طبل میکوبند که ارادهای برای خشک شدن دریاچه ارومیه وجود دارد. آنها دنبال این هستند که هموطنان آذری زبان را با بقیه مناطق کشور زاویه بدهند. ما نباید تن به این بدهیم که شعله نفاق و دورویی افزایش یابد. ما باید نشان دهیم که دریاچه ارومیه همانقدر برای ما ارزش دارد که زاینده رود، شادگان، هورالعظیم و… ارزشمند است.
او همچنین گفت: تجزیهطلبان که آنطور صحبت میکنند و برخی هم میگویند: «پروژهای وجود دارد برای نابودی ایران!» راهکار چیست؟ دو سال پیش که مسعود تجریشی متوجه شد وزارت نیرو حقابه دریاچه ارومیه را نداده باید میگفت: «مردم من قهر نمیکنم اما استعفا میدهم و همچنان کنشگری خودم را ادامه میدهم و مطالبه میکنم.» عیسی کلانتری میآمد همین حرفها را میزد. مردم هم میگفتند: «آنها دنبال پست و مقام نیستند! برای آنها مهم حفظ دریاچه ارومیه و تمامیت ارضی مایملک محیطزیستی کشور است.» درست است که در کوتاه مدت آسیب ببینند اما سرمایه اجتماعی آنها حفظ میشود.
به گزارش انصاف نیوز، متن کامل گزارش این میزگرد را در زیر میخوانید و فیلمهای آن را میبینید:
عیسی کلانتری در این نشست توضیح کاملی از خشک شدن دریاچه ارومیه ارائه و تاکید کرد: سال ۷۶ که در وزارت کشاورزی مشغول به کار بودم، مرحوم مهندس جواهری، مشاور آب وزارت کشاورزی گفت: «من به شما هشدار میدهم دریاچه ارومیهتان (چون ما آذری زبان بودیم) با حساب و کتابی که من کردم تا سال ۹۵ خشک میشود.» در آن زمان (سال ۷۵ تا ۷۸) اوج پرآبی دریاچه بود و تقریبا نزدیک به ۳۰ میلیارد متر مکعب آب داشت. با مستندات ایشان ظاهرا موضوع خشک شدن ارومیه درست بود. در جلسهای با ایشان و دکتر بایبردی (کارشناس آب و خاک) به این نتیجه رسیدیم که با توجه به ورودی و تبخیر آب و سدهای ساخته شده (و در دست ساخت) این هشدار کاملا درست است و با این روند تا سال ۹۵ دریاچه قطعا خشک میشود.
او افزود: آن زمان آب آنقدر بالا بود که به ارتفاع یک متر و نیم کیسههای شن گذاشته بودیم تا راهآهن ایران – اروپا حفظ شود و قطار تردد کند. به همین دلیل سمیناری برای کاهش توسعه کشاورزی در منطقه حوزه آبخیز دریاچه ارومیه در شرفخانه برگزار کردیم. از مرحوم مجتهد شبستری هم به عنوان سخنران دعوت کردیم و ایشان شخص من را مسخره کرد و گفت: «آقای کلانتری! شما صحبت از خشک شدن دریاچه ارومیه میکنی ولی آب دارد راهآهن را میبرد!»
فهرست
نمیشود تماشا کرد و بخشی از کشور را به باد داد
عیسی کلانتری با بیان این که کارشناسان پیشبینی میکردند که چنین اتفاقی برای دریاچه ارومیه بیفتد، گفت: سال ۸۲ به آقای خاتمی، رئیس جمهوری وقت به عنوان مشاور رئیس جمهوری نامهای نوشتم که «دریاچه ارومیه را دریابید. دریاچه در حال خشک شدن است!»
آن زمان هنوز دریاچه بیش از ۲۲ میلیارد متر مکعب آب داشت. آقای خاتمی نامه را به سازمان محیطزیست ارسال کرد چون این سازمان در دولت موظف به حفاظت و حراست از تالابها و دریاچههاست. اما سازمان محیطزیست وقت نامه زد که مشکل خاصی نیست. آنها ظاهر را میدیدند چون تعداد کارشناسان آب در سازمان بسیار کم است و هنوز هم در سازمان بیشتر از یکی دو کارشناس نداریم و کارشناسان عمدتا در حیات وحش و محیط طبیعی، منهای آب کار میکنند.
سال ۸۹ که در دولت آقای احمدینژاد سمتی نداشتم، نامهای درباره دریاچه ارومیه به مقام معظم رهبری نوشتم. از قرار ایشان درباره این نامه به رئیس جمهوری وقت دستوری میدهند. آقای احمدینژاد هم به آقای رحیمی معاون اول دستور میدهد ستادی جهت پیگیری این موضوع تشکیل شود. من آقای رحیمی را به وزارت کشاورزی آوردخ بودم تا سال ۸۰ همکارم بود. ایشان با من تماس گرفت و گفتم: «کاری که باید انجام دهید این است که ۱) اختیارات دولت را طبق اصل ۱۳۸ بگیرید. ۲) بررسی کنید که چه اقدامی باید انجام دهید.» قسمت اول انجام شد اما قسمت دوم را انجام ندادند و خواستند، به صورت موردی با این مسائل برخورد کنند.
او افزود: من آن زمان مشاور مرحوم آیت الله هاشمی و مسئول گروه آب، محیطزیست و کشاورزی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم. آقای دکتر روحانی رئیس این گروه بود. من چند جلسه با آقای دکتر روحانی در مورد دریاچه ارومیه و خطرات آن صحبت کردم و گفتم: «اینجا مجمع تشخیص مصلحت است بنابراین باید اقدامی انجام دهید. نباید نشست و تماشاچی بود و بخشی از کشور را به باد داد. اگر دریاچه ارومیه واقعا کامل خشک شود و از بین برود، شهر تبریز باید تخلیه شود. در صورتی که این تخلیه امکانپذیر باشد حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.»
آقای دکتر روحانی خیلی علاقمند شد و با برگزاری جلسات به موضوع تسلط پیدا کرد. تا این که در سال ۹۲ کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد و در سفر به ارومیه، قول فعال شدن این ستاد را به مردم داد. ایشان به قولش عمل کرد و ستاد تشکیل شد و به معاون اول ریاست جمهوری دستور داد و آقای چیتچیان، وزیر نیرو را به عنوان دبیر این ستاد منصوب کرد. با شناختی که از آقای چیتچیان داشتم خوشحال بودم چون تنها وزیر نیروی بعد از انقلاب بود که آب را درک میکرد.
با گذشت دو سه ماه آقای چیتچیان گفت: «من یا باید وزیر نیرو باشم یا دبیر ستاد احیا. نمیتوانم هر دو کار را همزمان انجام دهم.» او به آقای روحانی پیشنهاد کرد که من دبیر ستاد احیا باشم. ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد و در ملاقات با آقای روحانی گفتم: «من به یک شرط میپذیرم دبیر این ستاد باشم که گروه بررسی و مطالعات بگذاریم تا ظرف ۶ ماه به صورت شبانه روزی تحقیقاتی انجام دهند و خارج از تصمیمات آنها اقدامی انجام ندهیم. یعنی اگر کسی پیشنهادی داد و گروه تحقیقات آن را تایید نکرد، آن را انجام نمیدهیم. چون مسئله مربوط به آب، اقتصاد، مسائل اجتماعی و اکولوژیکی، جامعهشناسی، صنعت و پزشکی است و چنین مشاوری در ایران وجود ندارد در این مورد اظهار نظر کند، بنابراین باید کنسرسیومی از دانشگاهها تشکیل دهیم.
مدیر اجرایی سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه با بیان این که دانشگاه ارومیه و تبریز رقابت داشتند که مرکز این کنسرسیوم شوند، تاکید کرد: این دانشگاهها توان دانشگاه شریف را نداشتند. دانشگاه شریف تنها دانشگاهی است که با تمام دانشگاههای داخلی و خارجی ارتباط دارد. پیشنهاد دادم دانشگاه شریف مرکز مطالعات باشد و ۱۲-۱۳ دانشگاه هم با آن همکاری کند. آن زمان آقای دکتر تجریشی با تخصص آب و محیطزیست، معاون پژوهشی دانشگاه شریف بود.
آن زمان به آقای دکتر تجریشی گفتم: «در مورد مسائل به اجماع برسید و تمام مسائلی که مطرح میشود را بررسی کنید مگر آنکه برپایه عناد باشد.» در حقیقت در اول شروع احیا این ستاد به جای مشاور برای کلیات از دانشگاهها استفاده و ۲۷ راهکار ارائه شد. من به عنوان یک هماهنگکننده بودم و در جلسات نظری نمیدادم تا جمع تحت تاثیر نظر من قرار نگیرد.
آقای دکتر تجریشی هم ۶ ماه فقط بدون وقفه (روز اول فروردین را تعطیل کردند آنهم به اصرار من) کار کردند. این مطالعات به صورت گروهی بود و علاوه بر اظهارنظرات داخلی ۶۰-۷۰ نفر خارجی از استرالیا تا آمریکا هم در این تحقیقات حضور داشتند. به دلیل تفاوت ساعت مجبور بودند شبانه روز حضور داشته باشند. بعد از ۶ ماه، راهکار ۲۷ گانه به دولت و ستاد اصلی با ریاست رئیس جمهوری ارائه شد. پس از بحثهای زیاد این راهکارها پذیرفته شدند و بخش عمدهای از کارها به عهده وزارت نیرو بود.
وزارت نیرو هیچ آماری منتشر نکرد
او افزود: بررسی هزینههای ستاد حاکی از آن بود که ۸۳درصد آن به وزارت نیرو، ۱۴ درصد آن (۹۳۰ میلیارد تومان) به وزارت جهاد کشاورزی، ۲ درصد سازمان حفاظت محیطزیست (حدود ۱۱۷-۱۱۸ میلیارد تومان) و یک درصد دیگر به سازمان هواشناسی، توسعه راهها، پژوهشکده، وزارت کشور و استانداریها و خود ستاد اختصاص یافته است. دستگاهها به قیمتهای جاری (نه به قیمت امروز) حدود ۶ هزار و ۱۲ میلیارد تومان پول گرفتند. از این مبلغ حدود ۵۰۰ میلیون دلار از آبهای مرزی که در اختیار مقام معظم رهبری بود با دستور ایشان به پروژههای سخت افزاری اختصاص یافت. این ۵۰۰ میلیون دلار امروز ۱۵ هزار میلیارد تومان است. وزارت نیرو و قرارگاه به تنهایی نزدیک به ۲هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان برای تونل زاب گرفتهاند. زمان وزارت آقای چیتچیان در وزارت نیرو، به دلیل داشتن اعتقادی که به این پروژه داشت، کارها خوب پیش میرفت.
عیسی کلانتری گفت: ما فکر میکردیم که مردم ممکن است در محل مشکلاتی پیش بیاورند ولی انصافا از طرف مردم هیچ مشکلی نداشتیم. البته زمانی که میخواستند چاه غیرمجاز حاشیه رودخانه یک کشاورز را تعطیل کنند صدایش در میآمد اما در کل مردم همکار ما بودند. آذربایجان شرقی هم کاملا همراه بود اما بزرگترین معضل همکاران ما در آذربایجان غربی بودند و همیشه استانداران آن به نوعی مقاومت میکردند چون ۹۱ درصد آب احیای دریاچه ارومیه از آذربایجان غربی و حدود ۵۱درصد حقابه دریاچه (از ۱۰۰ درصد) از زرینهرود تامین میشد.
او با بیان این که دریاچه با حقابه از دست داده باید احیا شود، افزود: بیشترین حقابه را آذربایجان غربی خورده است. طبق مصوبه ستاد احیای دریاچه ارومیه توسعه صنعت و آب شرب در منطقه محدودیتی ندارد چون کل آب صنعت منطقه کمتر از ۲ درصد است. اما استاندار آذربایجان غربی فکر میکرد با دادن حقابه دریاچه توسعه استان و کشاورزی موجود آن لطمه میخورد. اوایل انقلاب سطح زیر کشت حوزه دریاچه ارومیه کمتر از ۳۰۰ هزار هکتار بود ولی امروز به نزدیک دو برابر آن رسیدیم.
در بهترین شرایط هر هکتار متوسط ۸ هزار مترمکعب آب لازم دارد اما آنجا بالای ۱۲- ۱۳ هزار هکتار است. حالا ۳۰۰ هزار هکتار هم اضافه کردیم که نزدیک به ۳میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد، مگر دریاچه چقدر آب دارد؟ با توسعه سدسازیهایمان، انتقال آب (بامجوز و بدون مجوز) این آب را از دریاچه خرج کردیم. البته کلا چاههای بدون مجوز در کشور ۷ میلیارد متر مکعب آب برداشت میکنند در حالی که چاههای مجوزدار ۸ میلیارد اضافه برداشت میکنند. تقریبا حدود ۳۶۰-۳۷۰ چاه بدون مجوز در کشور وجود دارد. البته این آمار مربوط میشود به زمان آقای چیتچیان و بعد از آن وزارت نیرو هیچ آماری منتشر نکرد و یکی از اشکالات این بود که آمارها سری شد.
او افزود: در حقیقت حقابه دریاچه توسط پمپاژها و سدسازیها را گرفتیم و اقتصاد منطقه را توسعه دادیم. ما از جای دیگری آب برای انتقال به دریاچه نداشتیم. آقای روحانی اصرار داشت از دریای خزر آب به دریاچه منتقل شود اما ما مقاومت کردیم و قانع شد که نباید این کار را انجام دهیم. آب دریاچه باید از آبهای حوزه خودش تامین شود و نیروی کمکی خارج از حوزه با طرحی که از قبل انقلاب وجود داشت، طرح زاب است که حدود ۲.۲ میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه میکند.
رئیس سابق سازمان حفاظت محیطزیست با بیان این که طرح زاب از منطقه پیرانشهر و سردشت به عراق وارد میشود، تاکید کرد: ایران از نظر عرفی و بینالمللی حقابهای دارد ولی به دلیل جنگل و کوهستانی بودن در منطقه امکان توسعه کشاورزی وجود نداشت، به همین دلیل قبل از انقلاب برنامهریزی کردند که توسعه کشاورزی حوزه دریاچه ارومیه با انتقال بخشی از این آب تامین شود. ترکها در ترکیه ۸۰ درصد آب دجله و فرات را گرفتهاند. ایران هم برای لطمه نزدن به کشور همسایه یک سوم آن را برمیدارد و دو سوم به کشور همسایه (عراق) میرسد. قبل از انقلاب این یک سوم برای توسعه کشاورزی بود به دلیل آن که توسعه کشاورزی حقابه دریاچه ارومیه را خورده بود و آب زاب را به احیای دریاچه جایگزین کردیم.
عیسی کلانتری در پاسخ به این سوال که اگر آقای روحانی اینقدر به لزوم احیای دریاچه اعتقاد داشت چرا با استاندار آذربایجان غربی برخورد نکرد؟ گفت: او را برداشت. اما مشکل این است که استاندار در مقابل مردم قرار دارد. استاندار بعدی هم همان سیاستهای گذشته را در پیش گرفت. یکی از مصوبات ستاد احیای دریاچه ارومیه عدم کشت آبی در حوزه دریاچه بود اما آنها تخلف کردند و پنهانی ۲۰ هزار هکتار باغات را اضافه کردند.
او با بیان این که با این وجود اقدامات خوبی انجام گرفته است، گفت: این دریاچه مجبور به احیا شدن است. یعنی حاکمیت و دولت هم نمیتواند آن را خشک کند حتی اگر کشاورزی از بین برود. چون ۱۳ میلیارد تن نمک در بستر آن خوابیده است. این بستر نمکی بدون پوشش شود، چندین میلیون نفر از جمله ساکنان شهر تبریز باید تخلیه شوند. مهاجرین ما در کل زمان جنگ به یک میلیون نفر نمیرسید ولی همه حجم از مشکل را برای کشور آفرید. حالا میشود شهر تبریز را زیر غبار نمکی رها کرد؟ ناچار هستیم دریاچه را احیا کنیم. اگر آن دریاچه آب نداشته باشد زمستان حداقل ۳ تا ۴ درجه سردتر و تابستان ۳ تا ۴ درجه گرمتر است. این ۷-۸ درجه اختلاف دما تمام اکولوژی منطقه را بهم ریخته است.
مدیر اجرایی سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه با اشاره به غبار نمکی سال ۹۳ تاکید کرد: در آن سال زنبور عسل در آذربایجان شرقی مسیر خود را گم کرد. جایی که زنبور عسل ۷-۸ سال وجود نداشته باشد کشاورزی منطقه ریشه کن میشود. مسائل اکولوژیکی پیوسته به هم است. حکومت جمهوری اسلامی ایران همانطور که از روی نادانی دریاچه را خشک کرده، مجبور و موظف است تحت هر شرایطی و با هر هزینهای آن را احیا کند وگرنه امنیت زیستی چندین میلیون نفر ساکنان اطراف دریاچه ارومیه از بین میرود.
مسعود تجریشی، معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست نیز گفت: دستگاههای اجرایی برنامه احیای دریاچه ارومیه مثلا لایروبی، جلوگیری از ساخت سدها و… را به عهده گرفتند. در دولت جدید هم آقای دکتر مخبر اعلام کرد هر کسی با برنامه احیای دریاچه مشکل دارد، اعلام کند. بعد از سه هفته اعلام شد که مشکلی درباره برنامه وجود ندارد چون براساس تجربه جهانی و خرد جمعی تهیه شده است. ما در برنامه احیای دریاچه به این نتیجه رسیدیم که پتانسیل کاهش مصرف آب وجود دارد. به همین دلیل مصرف آب سدها ۴۰درصد کاهش پیدا یافت، دو سال هم ادامه داشته و تولیدات کشاورزی هم ۲۰ درصد و درآمد کشاورزان افزایش یافته است. بنابراین برنامه مشکل خاصی نداشته است.
نمایندگانی که مخالف اختصاص آب به دریاچه بودند تحقیق و تفحص را امضا کردند
او درباره این که چرا در دو سال گذشته این برنامه نتیجه بخش نبود، تاکید کرد: در انتهای دولت قبل، وزارت نیرو قول داد پروژههایی که ۸۰ درصد منابع مالی به آن اختصاص یافته بود، به اتمام برساند. تامین منابع شد اما اختصاص بودجه مصادف شد با افزایش قیمت دلار، میلگرد و… و شروع به کار دولت جدید.
معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست افزود: از سوی دیگر نمایندگان مجلس هم فشار زیادی میآوردند. نمایندگانی که تحقیق و تفحص دریاچه ارومیه را امضا کردند، خودشان میگفتند: «آب به دریاچه ندهید!» بحث توسعه کشاورزی در میان بود. نمایندگان میخواهند رای بگیرند و آب محملی برای مقبولیت آنها در منطقه است.
عیسی کلانتری نیز در این مورد گفت: هنوز هم زمین برای توسعه کشاورزی در این منطقه وجود دارد. اگر آب باشد جای توسعه کشاورزی هم وجود دارد.
مسعود تجریشی در ادامه گفت: در انتهای دولت قبل و ابتدای دولت فعلی فرصتی بود که وزارت نیرو رهاسازیها را براساس مصوبات و اسناد قانونی بالادستی انجام دهد و آب را ابتدا برای شرب، دوم به محیطزیست و سپس به کشاورزی اختصاص دهد. انتهای دولت گذشته آب شرب بیش از ۱۰۰ درصد، صنعت بیش از ۱۰۰ درصد و کشاورزی بیش از ۹۶ درصد تخصیص یافت اما اختصاص آب به محیطزیست و حقابه دریاچه کمتر از ۴۰ درصد بود.
سال گذشته که آب وارد دریاچه ارومیه نشد اولین ضربه به احیای آن خورد. در ابتدای سال آبی جدید و دولت سیزدهم در اعداد دست بردند یعنی سال ۹۵-۹۶ انتهای سال آبی باید ۲۹ درصد آب پشت سدها میماند تا آب شرب تامین شود. اما امسال گفتند باید ۴۱ درصد آب پشت سدها باشد و آبی که باید به دریاچه اختصاص مییافت، پشت سدها ماند و مجددا در کشاورزی مصرف میشود. ۲ سال مداوم آب وارد دریاچه نشد در حالی که ۶۵ درصد سطح و عمق ۶۵ سانتیمتری دارد و تبخیر نیز ۶۵ تا ۸۰ سانتیمتر است و سطح دریاچه ارومیه کوچکتر شد. بعضی از افراد میگویند: «افزایش سطح دریاچه به دلیل باران است!»
حتما باران تاثیر داشته است ولی مدیریت آب و اقدامات مدیریتی هم سهم داشته است. در سال ۹۵-۹۶ بارانی شبیه به باران ۱۴۰۱ بارید. در سال ۹۵-۹۶ نحوه مدیریت آبهای پشت سدها و رهاسازیها باعث شد که ۳۰ سانتمتر تراز آب دریاچه بالا آمد. همین باران در سال جاری بارید اما به دلیل عدم رهاسازی و مدیریت وزارت نیرو ۹ سانتیمتر پایین آمد. درست است که باران اهمیت دارد اما داشتن برنامه و اجرای آن هم مهم است. در این ۲ سال کسانی که طبق قانون و حتی مصوبه هیات وزیران وظایفی بر عهده داشتند به وظایف خود عمل نکردند چون آخر دوره دولت بود. به اعتقاد من آقای روحانی هم از این موضوع اطلاع نداشت و نقشآفرینیها بیشتر در لایههای استان میکردند.
او در پاسخ به این سوال که چرا شما این موضوع را به آقای روحانی اعلام نکردید؟ گفت: ما این موضوع را گزارش دادیم. کل این مکاتبات در دولت قبلی و فعلی انجام شده است. ما آبان سال گذشته هم اطلاعات لازم را به آقای دکتر مخبر دادیم و اعلام کردیم که سال گذشته رهاسازی انجام نشده اگر امسال هم رهاسازی نشود، دریاچه در آبانمان ۱۴۰۱ به همان چیزی برسد که در سال ۹۳ بود. در بارندگی سال ۹۵-۹۶ ما ۲ میلیارد مترمکعب آب وارد دریاچه کردیم اما امسال با همان بارندگی یک میلیارد مترمکعب وارد دریاچه شد و یک میلیارد دیگر پشت سدها ماند. بنابراین این اطلاعات وقتی داده میشود تا به کمیته راهبری ستاد احیا برسد و تصمیمگیری شود زمانها را از دست میدهیم. اسفند باید رهاسازی انجام شود.
بلاتکلیفی ستاد احیای دریاچه ارومیه از مهر تاکنون
عیسی کلانتری در پاسخ به این سوال که چرا فاصله مدیر اجرایی ستاد تا ریاست جمهوری اینقدر زیاد است؟ گفت: اگر تصمیم به رهاسازی گرفته شود که آب به تالاب (بختگان، دریاچه ارومیه، گاو خونی و…) برسد، آب باید به صورت سیلابی رها شود. مثلا اگر قرار باشد به گاوخونی ۱۷۶ میلیون متر مکعب آب داده شود، نمیشود نباید ۵.۵ متر مکعب آب در طول سال به گاوخونی برود. شاید در زمستان این آب به گاوخونی برسد اما در ۸ ماه یک قطره هم به آنجا نمیرسد به همین دلیل باید سیلابی آب را رهاسازی کنند.
او افزود: اطلاعات دوگانه به دولت میدادند و وزارت نیرو، رئیس جمهوری را میترساند که «اگر رها سازی شود با آب خوردن مشکل خواهیم داشت و نمیدانم چقدر بارندگی خواهیم داشت!» یعنی برای رهاسازی دنبال یک موقعیت عالی بود. سال ۹۵ رهاسازی شده است چرا اینقدر بدبین هستید؟ طبق سنوات آمار میگوید اینقدر بارندگی خواهیم داشت. اگر دنبال شرایط و موقعیت عالی باشد هیچ وقت آب به دریاچه ارومیه نمیرسد. چون سال آخر دولت بود و دولت اکراه داشت مشکلی برای دولت بعد به وجود آورد و نگویند: «آب را رها کردند و به دریاچه رفت تا در شمال غرب مشکل آبی ایجاد کنند.»
دولت قبل هم محافظهکارانه عمل کرد. ولی سال گذشته به آقای مخبر هم گفتم: «شما اول دولت هستید و باید تصمیم بگیرید!» ستاد یک جلسه بیشتر در ۲۷ مهرماه تشکیل داد و دیگر ستادی وجود ندارد. من از مهرماه بازنشسته شدم و پیگیریهایم به صورت شخصی بود. به دولت هم اصرار کردیم که تکلیف آن را مشخص کنید اگر میخواهید باشد مسئول آن را تعیین کنید. اگر نمیخواهید بگویید دستگاهها وظایف خود را انجام دهند.
از مهرماه تاکنون ستاد بلاتکلیف است. اخیرا استاندار آذربایجان غربی را گذاشتند. هر چند که انسان خوبی است اما تضاد منابع است. چون آذربایجان غربی باید آب را تامین کند و سدهایش نیمهکاره مانده است و اگر ساخته شود قطعا دریاچه کامل میخشکد. استانداران، نمایندگان و مردم آذربایجان غربی برای توسعه به شدت دنبال ساخت این سدها هستند. این مسئله هم ممکن است مشکل بیافریند. معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی آدم خوبی است اما اینکه در مقابل مردم و نمایندگانش چقدر بایستد که سدها و پمپاژهای ناقص تکمیل نشود، مهم است. به بهانههای مختلف میخواستند سدها را تکمیل کنند تا به عنوان آب یدکی ارومیه و پدافند غیرعامل باشد. امسال میشد یک میلیارد مترمکعب آب از سد پسوه و زاب وارد دریاچه کنیم اما این آب به عراق رفت. چون پروژهای که ۹۸ درصد تکمیل شده بود رها کردند.
او در پاسخ به این سوال که چرا دولتها تعارض منافع را حل نکرد؟ گفت: مردن و زنده بودن دریاچه ارومیه بستگی به وزارت نیرو دارد. این مشکل قانونی را از سال ۶۱ داشتیم. آن زمان مدیر جزء در وزارت جهاد کشاورزی بودم اما گفتم اختیارات قانونی با این وسعت در وزارت نیرو جمع شده که هم متولی است و هم متصدی. آب مسئله فرابخشی است و تخصیص آن نباید در وزارت نیرو باشد بلکه باید سازمان محیطزیست یا سازمان برنامه و بودجه انجام شود.
طبق ماده ۲۱ قانون تخصیص آب، اجرا و تصدی را به وزارت نیرو دادهاند. یعنی برای وزارت نیرو محیطزیست ثانویه است حتی اگر تصمیم بگیرند بعد از شرب محیطزیست باشد. تا این قانون حاکم و اختیار دست وزارت نیرو است برای تالابها حقابهای نخواهد شد. وزارت نیرو مدعی دولت افغانستان میشود که به ایران آب بدهد. این اقدام درست است اما حقابه دریاچه ارومیه را از حوزه خودش نمیدهد. این به اشکال قانونی برمیگردد و باید اصلاح شود. مجری و فروشند آب نمیتواند تصمیمگیر آب هم باشد. همه مشکلات از تخصیص آب شروع میشود.
وزارت نیرو برای آن که سیاستهایش به کرسی بنشیند دولت را میترساند و میگوید: «شما میخواهید آب را به بختگان، هورالعظیم، شادگان، گاوخونی، دریاچه ارومیه و… بدهید. آب شرب کم میآید!» این اشکال از سال ۶۱ بود که ما یک عقبماندگی ذهنی از نظر قانونی داشتیم و پیامدهای آن را در تمام کشور دیدیم. امروز تزریق آب به منابع زیرزمینی سالانه زیر از ۲۰ میلیارد مترمکعب است در حالی که برداشت آب ۵۱میلیارد متر مکعب است. ۴۷ میلیارد مترمکعب را چاهها برداشت میکنند و ۴ میلیارد مترمکعب را قنوات. یعنی بالانس بهم خورده و فرونشستها، خشک شدن چاهها، شور شدن آب، از بین رفتن اکولوژیک و… را خواهیم داشت. مشکل محیطزیست در حال حاضر مشکل سیراب کردن حیات وحش است. این به قانونی برمیگردد که خلاف تصویب شده است البته خلاف تصویب نشده بلکه غیرعلمی تصویب شده است. در حال حاضر هم بود و نبود دریاچه ارومیه دست وزارت نیرویی است که مسئولان بالادستی خود را میترساند.
راهحل خروج خطر بزرگ ورشکستگی اکولوژیکی را در کشور
محمد درویش، کنشگر محیطزیست حاضر در این میزگرد، درباره دریاچه ارومیه گفت: دریاچه ارومیه یکی از مهمترین و راهبردیترین حوزه آبخیز کشور است و کسی هم در این شک ندارد. ۵.۱ میلیون هکتار وسعت دارد و ۷ میلیارد مترمکعب آب دارد و به مراتب وضعیتی بهتر از میانگین کشوری دارد. وقتی در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه چنین اتفاقی رخ میدهد یعنی مشکل جدیتری داریم. مشکل اینجاست که راهبردی در کشور تعریف کردیم که اگر دنبال تولید پول هستید باید بر طبل وابستگی معیشتی بر منابع آب و خاک بکوبید. کوبیدن بر این طبل که بحران ایجاد میکند و وزارت نیرو هم مجری این استراتژی غلط است. چیزی فراتر از وزارت نیرو مشکل را ایجاد کرده است.
او افزود: وقتی که عیسی کلانتری شد رئیس ستاد دریاچه ارومیه گفتم که ایشان مشهور است به صریح الهجه، شجاع بودن که ملاحظاتی که دیگر مدیران دارند را ندارد و حرفش را راحت میزند. این بهترین انتخاب حسن روحانی است. جلسهای در ۱۱ فروردین ۹۳ (قبل از سیزده بدر) در خانه کشاورز حضور داشتیم که ۱۰ ساعت طول کشید. کلانتری هم عین ۱۰ ساعت را در جلسه بود و حرفها را گوش میکرد و گفت: «خبر خوب به شما بدهم. ما توانستیم ۴۰درصد حقابه کشاورزی را از وزارت کشاورزی بخریم و شما خودتان را درگیر جزئیات نکنید.» حتی مثال کانال ۹۲ کیلومتری شیردم در دوران جنگ را مطرح کردید که در ۱۱۰ روز ساخته شد و گفتید: «پیش بریم و کار را جلو ببریم و همه با هم هستیم.» یعنی بخش بزرگی از دولت و مجلس (با پشتوانه رای بزرگ مردم) میشد کار را تمام کرد.
اما این اتفاق نیفتاد. همیشه میگویم: «اگر میخواهیم خطر بزرگ ورشکستگی اکولوژیکی را در کشور حل کنیم باید از حوزه دریاچه ارومیه شروع میکردیم. چون میتواند راهکار جدید ارائه شود که برای مردم و دولت ثروت ایجاد کند بدون آن که بر طبل وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک بکوبیم. باید معیشتهای جایگزین و مکملی که تداوم آنها منجر به برداشت بیشتر آب نشود، فراهم میکردیم.»
آقای عیسی کلانتری استعفا بده!
این کنشگر محیطزیست تاکید کرد: آقای کلانتری میگوید که ۸۳ درصد بودجه به وزارت نیرو، ۱۴ درصد به جهاد کشاورزی، ۲ درصد به سازمان محیطزیست و یک درصد به بقیه موارد اختصاص یافته است. در صورتی که همه داستان در آن بقیه موارد است. یعنی باید راهکارهایی را در ستاد احیای دریاچه ارومیه معرفی میکردیم که منجر به وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک شود. این که میگویید ما مجبور بودیم به طرح انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه تن دهیم، یعنی چراغ سبز به تشدید وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک نشان دادن. حوزه آبخیزی که بیش از دو برابر میانگین کشور آب دریافت کرده دقیقا مثل خانوادهای است که میانگین درآمدش ۳۰ میلیون تومان بوده آنهم در کشوری که میانگین درآمد ۱۵ میلیون تومان است.
حالا این خانواده به دلیل ولخرجیها ورشکست شده اما به او میگوییم: «اشکال ندارد به شما یک وام دیگر میدهیم.» این تشویق هدر رفت بیشتر آب است. با وجود پتانسیلهای حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ما میتوانستیم آن را احیا کنیم تا آن را در حوزه آبخیز بختگان، طشک و کنجان، کروسیوند، زایندهرود، هریرود و… هم اینکار را انجام میدادیم و نیازی به طرح انتقال آب به عنوان مورفین نداریم. باید این هنر را داشته باشیم که با استفاده از مزیتهای بالقوه سرزمینیمان پول پایدار تولید کنیم.
محمد درویش با بیان این که به هر دلیل این کار انجام نشد، افزود: مثلا نماینده مردم ارومیه گفت: «اگر کشاورزی را طرح نکاشت اجرا کنید جلوی فرمانداری روی خودم نفت میریزم!» فشار زیاد بود اما شما عیسی کلانتری هستید. بگو: «من، عیسی کلانتری آبرویی دارم و نمیگذارند کارم پیش برود. استعفا بده آقای کلانتری نه این که همراهی کن!»
عیسی کلانتری گفت: علت خشک شدن دریاچه ارومیه یکی برداشت اضافه از حقابه دریاچه ارومیه است که ما گذاشتیم از مردم پس بگیریم. یکی کاهش ۱۸ درصد بارندگی است. ما باید آن را جبران کنیم. با کاهش بارندگی و افزایش ۱٫۵ درجه حرارت، ET مصرفی آب مردم را از ۱۲۸ به ۸۰ رساندیم. ولی کاهش ۱۸ درصدی را باید از آب زاب تامین میکردیم چون دست ما نبود. صد درصد قبول دارم که باید حقابه را از مردم پس میگرفتیم. این کار را انجام دادیم و تا ۱۴۱۰ باید ادامه پیدا کند چون نرمافزاری است. بخش عمدهای که کمبودها را نمیتوانستیم جبران کنیم حدود ۲۲ درصد بارندگی را باید جبران میکردیم که از طریق آب زاب بود. مصرف باید کاهش پیدا کند.
محمد درویش در پاسخ تاکید کرد: زمانی ما میتوانیم از ۱۸ درصد مشکل براثر تغییرات اقلیمی صحبت کنیم، که به حق خودمان قانع باشیم. شما میگویید وسعت اراضی دریاچه ارومیه را به بیش از ۲ برابر افزایش دادهایم. نامهای آقای محمدیزاده، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در دولت دوم محمود احمدی نژاد نوشت که «وسعت اراضی کشاورزی از ۳۲۰ هزار به ۶۸۰ هزار هکتار (یعنی حتی بیش از دو برابر) افزایش پیدا کرد. در چنین وضعیتی اینکه نگران تغییرات اقلیمی باشیم اصلا محلی از اعراب ندارد. مثل این است که بگوییم درست است که این فرد ۸۰ درصد حق خود را برداشته اما در سرقت از بانک ۵۰ درصد برداشته و پس باید ۳۰ درصد به او حق بدهیم.
عیسی کلانتری گفت: ما که نمیتوانیم در آنجا انقلاب کنیم. آقای درویش دریاچه ارومیه خشک شده به دلایل ۱) تصمیم حاکمیت برای جایگزینی آب دریاچه در مزارع. ما باید این موضوع را به مرور پس بگیریم. ۲) ۱۸درصد کاهش بارندگی وجود دارد که باید جبران شود. ۱٫۵ درجه افزایش دما هم وجود دارد که اگر این افزایش دما وجود نداشت ET را از ۸۰ به ۷۵ میکردیم. از سوی دیگر طرح اصلاح کشت انجام شده است.
در حوزه دریاچه ارومیه سالانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ تن چغندر به آب دریاچه تولید میشد و به علت رانت آن را به کارخانه قند در اصفهان و خراسان منتقل میکردند. ما دیگر اجازه خروج چغندر را ندادیم، چون گیاه پرمصرف آب است. با هزینه ستاد احیای دریاچه ارومیه گندمهایی آنجا تولید شد که ۲ آب کمتر مصرف میکند اما عملکرد بالایی دارد. امسال حداقل ۲۰ هزار هکتار و سال آینده نزدیک به ۷۰ هزار هکتار زیرکشت خواهد رفت. گفتیم گیاهان پرمحصول آبی را جایگزین خواهیم کرد. حتی تولید یک میلیون و ۲۰۰ تن چغندری که برای کارخانجات حوزه دریاچه ارومیه ضرورت دارد، کشت بذر را تبدیل به کشت نشا کردیم تا حدود ۳ هزار متر مکعب مصرف آبی کمتری داشته باشد. اگر در ۴۰ هزار هکتار زمین چغندر کاشته شود حدود ۱۲۰ میلیون مترمکعب کاهش مصرف آب داریم.
این موضوعات نرمافزاری و زمان بر است. انصافا جهاد کشاورزی هم با ما خوب کنار آمده است. مشکل ما وزارت نیرو بود و اگر مانند زمان چیتچیان با ما همکاری میکرد، دریاچه شرایط بهتری داشت. این صحبت آقای درویش را قبول دارم که آب دریاچه باید از حوزه تامین شود و این روش ادامه دار است. پاداشی به کشاورزان حوزه دریاچه ارومیه ندادیم و الان وادار شدند از ۱۲۷ مصرف آب را به ۸۰ برسانند. جهاد کشاورزی قبول کرد که ET کاهش یابد. یعنی ۴۷ درصد کاهش یابد.
او به حضور ژاپنیها در دریاچه هم اشاره و تاکید کرد: ژاپنیها در دو تالاب حاشیه دریاچه ارومیه کار میکردند. ربطی به دریاچه ندارد و کل پولی که آورده بودند ۳ میلیون دلار بود. در حالی که در منطقه فکر میکردند ژاپنیها ۵۰۰ میلیون دلار آوردهاند. احیای دریاچه ارومیه زمانبر است چون ما آب را در این دریاچه یکدفعه از دست دادیم. شما حساب کنید سال ۷۸ دریاچه ۳۰ میلیارد مترمکعب آب داشت و سال ۹۳ شده بود ۹۰۰ میلیون متر مکعب. این را یکشبه نمیتوان تامین کنیم و بگوییم تمام آذربایجان غربی و شرقی تعطیل شود و آب فقط به دریاچه ارومیه ریخته شود. شورش میشود.
تمام اراده حاکمیت هم نمیتواند یک دریاچه ارومیه را نجات دهد
عیسی کلانتری با اشاره به این که ۵ سال است که وزارت نیرو به وظایف خود عمل نمیکند، گفت: احیای دریاچه ارومیه دغدغه مقام معظم رهبری بود و ایشان در مورد دریاچه دستور داده بودند. ما از این دغدغه استفاده میکنیم. یکی از برنامهها این بود که ۳ سال طرح نکاشت را اجرا کنیم و خسارت آن را به کشاورزان بدهیم تا آب به دریاچه بریزد. رئیس جمهوری یکی از راهکارهای ۲۷گانه را حذف کرد. من کاری نمیتوانم انجام دهم. این اختیار دولت بود.
محمد درویش درباره این موضوع تاکید کرد: این سرمایه اجتماعی است که نابود میشود. این موضوع ۲۷ یا ۲۶ راهکار نیست اصل ماجرا بیست و هفتمین راهکار یعنی طرح نکاشت بود که برگ برنده ستاد احیای دریاچه ارومیه بود که بعد به بهکاشت تبدیل شد. این وسط اعتماد مردم به ارادهای به نام «دانشگاه شریف» از بین رفت که بهترین دانشگاه کشور و ستاد احیایی که به حاکم رئیس جمهوری آمده است. مردم میگویند: «تمام اراده حاکمیت هم نمیتواند یک دریاچه ارومیه را نجات دهد.»
عیسی کلانتری گفت: سخت است.
محمد درویش پاسخ داد: بله سخت است اما وقتی آقای رئیس جمهوری گفت: «یکی از راهکارهای ۲۷گانه را کم کنیم.» اصل ماجرا کم شده است، چون در ستاد احیای دریاچه ارومیه شما برای معیشتهای جایگزینی نداشتید. نمیتوانید به مردم بگویید: «کشاورزی نکن اما ما نمیگوییم به جای آن چگونه پول تولید کن!» اگر این اتفاق افتاده بود که ۸۳ درصد بودجه را به وزارت نیرو اختصاص نمیدادید. در حقیقت عملا برای کاهش وابستگیهای معیشتی به منابع آبی و خاکی کاری بودجهای اختصاص ندادید. ما باید سراغ بالفعل کردن مزیتهای بالقوه در حوزه دریاچه ارومیه میرفتیم تا پول تولید کنیم. اما شما عملا اینکار را انجام ندادید.
عیسی کلانتری گفت: ما دنبال تولید پول نبودیم دنبال تولید آب برای احیای دریاچه بودیم.
محمد درویش در پاسخ تاکید کرد: شما موقعی میتوانید به مردم گزارشی بدهید تا به شما اعتماد کنند شفاف باشید و رودربایستی را کنار بگذارید. واقعیت ماجرا این است که برای تغییر تولید پول پایدار در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه کار نکردیم. از تفکری که بحران آفریده است یعنی وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی خواستید که بحران را حل کند. معلوم است که این بحران را حل نمیکند. شما باید با ایجاد مشارکت برای بخشهایی که هنر اقتصادی که بر پایه آب محور نیست، را جذب کنید. این پتانسیل در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه وجود دارد. در این حوزه کمترین میزان گرد و غبار و بیشترین تابش آفتاب در دمای زیر ۴۰ را داریم. این بهترین پتانسیل تولید مزارع انرژی خورشیدی است و ما با تولید برق و خرید از جامعه محلی میتوانستیم به آنها پول بدهیم تا کشاورزی را متوقف کنند. تعداد چاه در حوزه دریاچه ارومیه از حدود ۷هزار به بالای ۸۳ هزار حلقه افزایش پیدا کرده است. چون ۳.۱ میلیارد متر مکعب حقابه دریاچه را گرفتیم و ۵۰۰ میلیون کم آوردیم و چشم خود را بستیم تا چاه بزنند. هیچ هنری نداشتیم بگوییم به جای چاه زدن و کشاورزی چه طور پول تولید کنند.
او با اشاره به پتانسیل بالای حوزه دریاچه ارومیه برای بومگردی و گردشگری پایدار و جذابیتهای تاریخی، گفت: کجای این پتانسیل را فعال کردیم؟ حوزه آبخیز دریاچه ارومیه که با ۵ کشور همجوار است. چرا ستاد در تخصیص بودجه کلا یک درصد برای این حوزهها بودجه تعیین کرده و ۹۹ درصد برای کوبیدن بر طبل وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک اختصاص داده است؟ کپه کاری، آبیاری تحت فشار و… همه راههایی است که به همان کشاورزی ختم میشود در صورتی که ما میگوییم چرا باید همه راهها به کشاورزی ختم شود؟ وقتی دانشگاه صنعتی شریف در ستاد حضور دارد این ستاد باید نگاه راهبردی داشته باشد. مردم میگویند دانشگاه صنعتی شریف هم نتوانست کاری بکند. این به معنای افزایش ناامیدی مردم به توان علمی است. وقتی میدانستید استانداری زیر پای شما را خالی میکند یا ۲ سال است که حقابه دریاچه را ندادند کجا در مورد آن صحبت کردید؟ آقای رئیس جمهوری مملکت میگوید: «ما موفق بودیم!» هر چقدر به او میگوییم: «آقای حسن روحانی! ۳ سال دریاچه ارومیه با دوره تر سالی بیسابقه روبرو بوده است. اطلاعات غلط به شما میدهند و هنوز هیچ کدام از اهداف اجرا نشده است. اگر این تر سالی متوقف شود، با بحران جدی روبرو هستیم.»
این کنشگر محیطزیست رو به عیسی کلانتری افزود: شما آقای کلانتری باید با جرات به حسن روحانی میگفتی که دنبال جمع کردن رای برای جناحت نباش! واقعیت این است که نگذاشتند ما کاری انجام دهیم. سدها حقابه را به ما ندادند. آقای کلانتری! زمانی یک فرد به دلیل مصلحت ملی و عشقش به کشور باید خود را به رفقایش جدا کند. بهترین کاری که شما میتوانستید انجام دهید تا در تاریخ سرافراز بمانید، این است که همان موقعی که دیدید چیتچیان رفت و کسی آمده که زیرپای شما و ستاد را خالی میکند، به مردم گزارش ارائه میکردید و میگفتید: «مردم من شرمندهام با این وضعیت نمیتوانم ادامه دهم و استعفا میدهم!» یکبار این اتفاق نیفتاد.
شما میگویید: «آقای چیتچیان به من یک نامه داد و گفت من وزیر نیرو هستم و نمیتوانم دبیر ستاد احیا هم باشم! نمیخواهم دوتا پست داشته باشم!» خود شما چرا اینکار را نکردید؟ شما که مسئولیت سنگین رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه را داشتید چرا پست ریاست سازمان حفاظت محیطزیست را قبول کردید؟ و اتفاقا از زمانی که این مسئولیت را قبول کردید ستاد احیای دریاچه ارومیه نابود شد. چون تمرکز خود را از دست دادید چون ستاد احیای دریاچه ارومیه هزار مشکل داشت.
ماجرای حضور عیسی کلانتری در سازمان بازرسی کل کشور
عیسی کلانتری در این مورد تاکید کرد: اگر بخواهید اقتصاد منطقه حوزه دریاچه را تغییر دهید ۲۰ سال طول میکشد که از کشاورزی به سمت گردشگری یا صنعت سوق داده شود. اما دریاچه باید بلافاصله با آب منطقه احیا شود. ۹۰ درصد آب منطقه در کشاورزی است پس باید کشاورزی باید کم شود. ما در رودخانهها موفق بودیم اما یک عقبماندگی ۲۰ میلیارد مترمکعبی در دریاچه داریم.
آقای درویش میگوید: «شما باید میگفتید ما به این ۲۰۰ هکتار آب نمیدهیم، بروید یک فکر دیگر بکنید!» مگر میشود؟ امروز صبح من و آقای تجریشی برای «ترک فعل هوای پاک» در جلسه بازرسی کل کشور بودیم. گفتم: «چرا برای ترک فعل هوای پاک یقه محیطزیست را میگیرید؟ محیطزیست درخواست کرده اما دادستان کل کشور خواسته که خودروها ترخیص شوند. قوه قضائیه گفته که نیروگاهها باید با مازوت کار کنند.» به آقای روحانی گفتم دو ساعت خاموشی بدهید اما مازوت مصرف نکنید. اما قبول نکردند در نتیجه باید مازوت مصرف کنیم.
او افزود: الان بگوییم ما اعلام کردیم برای ۳ طرح نکاشت هکتاری ۵ میلیون تومان به کشاورز پول نقد بدهیم تا ۱.۵ میلیارد مترمکعب آب به دریاچه بیاید و کامل خوش نشود. اما شورای عالی امنیت و کشور تصمیم گرفت که این اتفاق نیفتد.
مدیر اجرایی سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه با بیان این که ما آب صادراتی نداریم، گفت: حرف شما این است که مسائل اجتماعی را فراموش کردید و به سختافزار چسبیدید. سختافزار باید اتفاق می افتاد تا کسری آب را جبران کنیم و مسائل اجتماعی هم سر جای خودش بود. منتهی مسائل اجتماعی زمان بر است.
مسعود تجریشی نیز گفت: به اعتقاد من و بسیاری از افراد، تغییر اقتصاد دستوری نیست. در مدل فکری برای کاهش مصرف آب و مدل کشاورزی نگفتیم این را نکار و این را بکار. ما اصل سقف برداشت را در نظر گرفتیم. بنابراین دستوری به موضوع نگاه کردیم. ما دنبال این هستیم که بگوید ما به مصوبات ستاد احیای دریاچه ارومیه عمل کردیم.
او در پاسخ به این سوال که جذابیت و انگیزهای در برنامه ستاد احیای دریاچه ارومیه ایجاد کردید؟ تاکید کرد: در همین راستا آب کمتری به کشاورزان میاندوآب داده شد و زمینشان شور نشد و محصولات رشد کرد. هرچیزی منطقی و براساس تجربه جهانی باشد و طوری باشد کشاورز حس کند معیشتش تحت تاثیر قرار نمیگیرد، پای کار میآید. انتهای ۱۴۰۰ پایان پروژههای سخت افزاری بود. اولین بودجه ۳۵درصد سخت افزاری بوده و ۶۵ درصد نرم افزاری بوده است. یعنی ۵ محصول (گندم، چغندرقند، انگور، سیب و یونجه) را انتخاب کردیم که ۷۶ درصد مصرف آب و ۷۵ درصد سطح اراضی را تشکیل میدهد. یکی از آنها گندم است. روی بذر آن سرمایهگذاری کردیم که ۳.۵ تن را به ۷.۵ تا ۱۳ تن محصول افزایش یافته است اما با دو آب کمتر. این بذر را نمیتوانستم یکساله در اختیار داشته باشم. دستیابی به این بذر طی ۱۰ سال رخ میدهد اما یک تیم دانشبنیان طی ۷ سال به آن دست یافته است.
عیسی کلانتری در پاسخ به این سوال که چرا برنامهریزیها در جهت کاهش یا حذف کشاورزی نبود؟ گفت: قرار نیست ما کشاورزی را از بین ببریم. قرار است مصرف آب را در کشاورزی کم کنیم. کشاورز باید کشاورزی کند اما با آب کمتر.
مسعود تجریشی در ادامه گفت: عمده صنایعی که میتوانیم در حوزه دریاچه ارومیه به وجود آوریم، اشتغال قابل توجهی ایجاد نمیکند. باید بتوانیم ۴۰ درصد صرفهجویی در آب داشته و بهرهوری کشاورزی را با ۶۰درصد باقیمانده اف زایش دهیم و زنجیره ارزش را تکمیل کنیم. ما باید ابتدا روی سختافزاری حرکت میکردیم تا یک میلیارد مترمکعب آب را تامین کنیم و بعد به موضوعات دیگر میپرداختیم. آنجا پتانسیل توسعه کشاورزی دارد. اگر ستاد و برنامههای پیشگیری از توسعه اراضی نبود، چه اتفاق میافتاد. در سال ۹۳ تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۳ بود و امروز این خط تراز به ۱۲۷۰.۴۷ رسیده است.
محمد درویش گفت: بعد از ۸ سال تراز دریاچه ارومیه از ۱۲۷۰.۳ به ۱۲۷۰.۴۷ رسیده است؟ خودتان را جای مردم بگذارید.
عیسی کلانتری در این مورد تاکید کرد: اگر ستاد نبود دریاچه ارومیه کاملا خشک شده بود.
مسعود تجریشی گفت: ۲ هزار میلیارد تومان ستاد برای پروژههایش از دولت بودجه گرفته است. چه ستاد باشد یا نباشد بقیه هزینهها باید از صندوق خرج میشد.
دولت سیزدهم کار را به اسم خودش تمام کند
عیسی کلانتری تاکید کرد: درویش سوال را آگاهانه کرد چون میداند در دو سال گذشته به دلایلی که عنوان شد، کاهش پیدا کرده است. وزارت نیرو آب نداد. ولی این روند میتواند ادامه پیدا کند؟ خیر. امروز دولت اراده کند میتواند ۹۵۰ میلیون مترمکعب آب جدید وارد دریاچه کند.
محمد درویش گفت: آن زمان که دولت با شما و رفیقتان بود، شما نگفتید که دارند خیانت میکنند.
عیسی کلانتری تاکید کرد: پروژه ۹۸.۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. تصفیهخانه تبریز که باید ۱۲۰ میلیون مترمکعب به دریاچه ارومیه بدهد با ۹۹.۵ درصد پیشرفت فیزیکی تحویل دولت شده، اما هنوز نیم درصد تمام نشده است. سرمایهگذاریها انجام شده و اگر وزارت نیرو همت میکرد در سال آخر صد در صد تمام میشد. اگر این پروژهها به مرحله آخر رسیده اما تا تمام نشود آبی وارد دریاچه ارومیه نمیشود.
محمد درویش گفت: شما با زبان بیزبانی میگویید کار تمام شده اما یک اراده نگذاشته کار به نام ما تمام شود.
عیسی کلانتری گفت: نه.
محمد درویش تاکید کرد: به هر حال شما سیاستمدار هستید.
عیسی کلانتری بیان کرد: من میگویم کار مال دولت سیزدهم فقط آن را تمام کند. میگویند: «تونل مشکل دارد!» خوب وزارت نیرو و قرارگاه را به صلابه بکشند. چون یکی کارفرما و دیگری پیمانکار بود.
محمد درویش دراین باره گفت: در این میان چیز دیگری در حال نابودی است. اعتماد مردم به توان علمی ایران نابود میشود.
نابودی دریاچه ارومیه پیامد امنیتی دارد
عیسی کلانتری تاکید کرد: نه. نمیشود. مردم میفهمند. امروز خوشبختانه غبار نمکی سال ۹۳ را نداریم. زمان آقای منصور سازمان جنگلها و مراتع به شدت خوب عمل کرد و وجود غبار نمکی را از مرحله خطرناک تمام کرد. من گلهمند وزارت نیرو هستم چون قوانین مملکت دستم را بسته و به من میگوید: «بتمرگ سرجایت! به تو ربطی ندارد! هر آبی وزارت نیرو به تو داد با آن زندگی کن!»
محمد درویش گفت: وقتی قانون این را میگوید چرا باید عیسی کلانتری با این قانون کار کند؟
عیسی کلانتری در پاسخ تاکید کرد: من که شخص نیستم. من به عنوان یک آذری دنبال این کار رفتم و دنبال احیای دریاچه ارومیه بودم. در حال حاضر هم کارهای نیستم ولی بیشتر از همه دنبال این موضوع هستم. چون زندگی من و هموطنانم آنجاست. من که دریاچه ارومیه را رها نمیکنم. دریاچه ارومیه برای من پست، مقام و درآمدی نداشته است. یک ریال از دریاچه ارومیه درآمد نداشتم. ولی وظیفه خودم میدانم چون میفهمم کسانی که آنجا هستند شاید خطرات را به اندازه من درک و لمس نکنند.
با نمایندگان سازگار، مسئولان کشور، بازرسی کل کشور، وزارت اطلاعات و… صحبت میکنم و اگر اطلاعاتی بخواهند به آنها میدهم. اگر دریاچه ارومیه اصلاح نشود پیامد امنیتی خواهد داشت. دریاچه ارومیه احیا نشود هیچ حکومتی نمیتواند در کشور دوام بیاورد.
شما نمیتوانید برابر سیل مهاجرت میلیونها نفر مقاومت کنید. ولی دریاچه ارومیه باید با آب حوزه خودش احیا شود. از سال ۱۴۰۱ قرار نبود بودجه سختافزاری برای احیای دریاچه ارومیه داشته باشیم. صد در صد بودجه به نرم افزاری تا ۱۴۰۸ تخصیص پیدا میکرد. مسائل اجتماعی مانند مباحث سختافزار آسان نیست و زمانبر است اما هزینه زیادی نمیخواهد. من به همین دلیل میگویم قطعا دریاچه احیا میشود و هیچ قدرتی نمیتواند دریاچه ارومیه را خشک کند چون هیچ قدرتی نمیتواند با دریاچه خشک در کشور زندگی و حاکمیت کند.
دریاچه ارومیه باید احیا شود و اقتصاد مردم هم باید بچرخد هزینه آن را هم دولت باید بپردازد. ما هزینه سیاستهای غلط گذشته را میپردازیم. هزینههای توسعه غیرپایدار نه در دریاچه ارومیه بلکه در خوزستان، فارس و… میپردازیم. فارس زمانی ۲.۲ میلیون تن گندم تولید میکرد، الان رسیده به ۴۰۰ هزار تن چون تمام چاههای آن خشک شده است. چاهی که ۵۰ متر عمق داشت الان در ۴۰۰ متری خشک شده است. ما داریم کشور را در مصرف آب نابود میکنیم. مشکل کشور ما هوای بد نیست، هوای بد با یک باد، سرمایهگذاری در موتورسازی و سوخت درست میشود. ولی آب تمام شود شروع بدبختی است. یعنی کشور ایران اگر سیاستهای آبی خود را به سرعت تغییر ندهد، ایران در شمال البرز و غرب زاگرس خلاصه میشود.
ما مملکت را کوچک کردیم. درست است مرزها را حفظ کردیم اما کشور در حال کوچک شدن است. به علت سیاستهای آبی ما جمعیت را کوچک میدهیم. دریاچه ارومیه جازموریان، خوزستان، اصفهان و… هم یکی از قربانیان سیاستهای آبی کشور هستند. سیاستهای آبی کشور اورژانس است و باید سریعا اصلاح شود. محیطزیست هم وابسته به سیاست آبی است. من پارسال این زمان در زیستگاهها که چاهی زده نمیشود، مشکل آب دادن به حیات وحش را داشتم.
او افزود: قاعدتا باید دوره سخت افزار احیای دریاچه ارومیه تمام شده باشد و از این به بعد نرم افزاری است. من ۷-۸ ماه است که خبر ندارم چون آدمهای ستاد احیای دریاچه ارومیه را راه نمیدهند. نرم افزار هم باید تا ۱۴۰۸ ادامه پیدا کند و بودجهها در مسیرهایی که آقای درویش میگوید سرمایهگذاری شود. اگر بخواهیم ایران را داشته باشیم دریاچه ارومیه باید به هر قیمتی احیا شود.
محمد درویش گفت: ماجرا این است که عیسی کلانتری با پوست و خونش به اهمیت راهبردی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه واقف است و میگوید اصلا قابل معامله نیست. اما عملا در طول مدیریتی نشان داده که مصلحتهایی برای او مهمتر از همین مسئله راهبردی بوده است.
عیسی کلانتری تاکید کرد: برای همین هم قربانی میشد.
محمد درویش گفت: چون در برابر تخلفاتی که اتفاق افتاده سکوت کرده است.
عیسی کلانتری پاسخ داد: در جامعه سکوت کردم اما در حکومت نه.
محمد درویش گفت: با یکی از مدیران ارشد وزارت نیرو صحبت میکردم که ایشان جزو ستادی بود که قرار بود درباره سد کتوند تصمیمگیری کند. او گفت: در جلسهای که سپاسد حضور داشت اعلام کردیم: «اگر این سد آبگیری شود تشکیلات گچ گچساران خود را نشان میدهد و فاجعه بزرگ ایجاد میکند.»
رئیس جلسه گفت: «این حرفهایی که زدید در این جلسه باقی میماند.» از او پرسیدم: چکار کردی؟ گفت: «من پیش خودم گفتم باز من کمی تعصب محیطزیستی دارم اگر من را بردارند ممکن است یکی را بگذارند که همین تعصب را نداشته باشد. به همین دلیل کوتاه آمدم و سکوت کردم.» با ۳میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان سد کتوند را ساختیم و ۲۰ درصد از جلگه خوزستان را شورتر کرد. خانم ابتکار در زمان ریاستش نامهای به آقای بیطرف مینویسد و اعلام میکند؛ «با این روند سدسازی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به یک بحران تبدیل میشود!»
آقای بیطرف چه کار کرد؟ هیچ عکس العملی نشان نداد. خانم ابتکار هم گفت: «آقای درویش حرف ما را تحویل نگرفتند!» ولی آن سکوت کرد و ادامه داد و در زمان دوم ریاست جمهوری احمدینژاد، آقای محمدیزاده به نامجو نامهای نوشت؛ «به ما گفتند اگر این سد آبگیری شود فاجعه به بار میآید. شما آبگیری را عقب بیندازید و از رئیس جمهوری دعوت نکنید.» اصلا وقعی به حرف رئیس سازمان حفاظت محیطزیست ننهادند. سد را آبگیری و رئیس جمهوری را دعوت کردند. بعد آقای محمدیزاده چه کار کرد؟ استعفا داد؟ نه… چون مهمتر برایش ملاحظات رئیس بالادستی و ادامه حضورش در حاکمیت بود. آقای کلانتری و آقای تجریشی! شما میدانستید که دارد چه اتفاقاتی میافتد.
عیسی کلانتری تاکید کرد: این اتفاقات به اجبار شاید رخ دهد اما دریاچه ارومیه باید احیا شود.
محمد درویش گفت: شما اعتماد مردم را نسبت به قابلیت نرم افزاری و سخت افزاری از بین بردید.
عیسی کلانتری پاسخ داد: شما یک کلمه «اعتماد مردم» را گرفتید که هیچ تعریفی ندارد. زمانی اعتماد مردم جذب میشود که دریاچه احیا شود و دریاچه یقینا با دو سال تاخیر احیا میشود. من تنها یک نامه به آقای احمدی نژاد نوشتم. دو ماه قبل از افتتاح سد گتوند نوشتم؛ «این خیانت را نکن، این سد را آبگیری نکن! تمام خوزستان را شورآبه میکنی!» ولی این کار را کرد. با قهر نمیتوانستیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم. این موضع شما خیلی خوب است. زمان احمدینژاد افرادی که به صورت سمبلیک با بطری یا آفتاب به دریاچه ارومیه آب میریختند، را گرفتند و زندان کردند. ولی خوشبختانه الان همان آدمها مثل شما مدعی هستند و این ادعاها به ما کمک میکند. من به شما قول میدهم که حاکمیت و دولت بخواهد دریاچه را خشک کند هم نمیتواند. دریاچه به هر قیمتی حتی انتقال آب از «دریاچه وان» باید احیا شود.
محمد درویش در پاسخ به این سوال که با توجه به مسائل مطرح شده باید چه اقدام اجرایی برای احیای دریاچه ارومیه کرد؟ تاکید کرد: وزیر نیروی دولت سیزدهم در اولین جلسه شورای عالی آب گزارشی به رئیس جمهور داد و گفت: «از ابتدای انقلاب تا سال ۹۹ ایرانیها ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بیشتر از آبی که وارد سفرههای زیرزمینی شده برداشت کردهاند.» یعنی ۵ دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه در شرایط نرمال برداشت بیشتر داشتیم. اخیرا هم اعلام کردند در سال ۱۴۰۱ این رقم به ۱۶۰ میلیارد متر مکعب افزایش یافته است. یعنی بحران خیلی جدی است.
طبق استانداردها ۴ میلیمتر نشست زمین بحران است و باید ستادی به ریاست عالیترین مقام اجرایی شکل گرفته و این بحران مدیریت شود. در جنوب اسپانیا و ایتالیا در منطقهای که ۳.۶ فرونشست اتفاق میافتد ستادی به ریاست نخست وزیران تشکیل شده است. در حالی که فرونشست در جنوب غربی تهران ۳۶ سانتیمتر، در اصفهان ۲۵ سانتیمتر ، یزد ۲۷ سانتیمتر و در فاصله بین دشت فسا تا جهرم ۵۴ سانتیمتر در سال است. یعنی بین ۱۴۰ برابر بحران و چیزی برای از دست دادن نداریم. عیسی کلانتری و مسعود تجریشی این موضوعات را متوجه میشوند و نباید مصلحت اندیشی کنند چون چیزی برای مصلحت اندیشی وجود ندارد. باید شفاف به مردم بگویید چه کردند.
او در پاسخ به این سوال که اگر کسی بماند و کار را پیش ببرد بهتر است یا استعفا بدهد؟ گفت: وقتی خطری وجود دارد که با کم کردن سرعت به آن نمیرسید؟ باید شجاعت دور زدن داشته باشید. با این روند پیش بروید. ما به مرز ورشکستگی اکولوژیکی رسیدیم و اوضاع خطرناکتر از آن چیزی است که مردم ما میبینند. یک جایی باید تیر خلاص را بزنیم و حقایق را بگوییم.
این کنشگر محیطزیستی درباره این که سیستم افرادی مانند کاوه مدنی را تحمل نمیکند، گفت: من به سیستم کاری ندارم. الان عیسی کلانتری که بیرون از ستاد است با این ادبیات بیشتر میتواند به احیای دریاچه ارومیه کمک کند. همین حرفهایی که امروز زد فشار بیشتری به حاکمیت میآورد و اگر دو سال پیش استعفا داده بود بیشتر به احیای دریاچه کمک میکرد. من میگویم به خاطر یک عشق بالاتری به سرزمینمان باید عشق به صندلی و رفاقت با بالادستی را کنار بگذاریم تا این مملکت درست شود.
ما به نسل ایثارگر نیاز داریم. مگر من چرا استعفا دادم؟ اینکه میگویند میلیمتری کار را پیش میبریم نیست آنها جلوی ماشینی که دارد به دره سقوط میکند را میگیرند. اصلا ماجرا این است که مشکل راه حل دارد اما یک تفکر وجود دارد که فکر میکند همه چیز به توسعه کشاورزی، استقلال صنایع آببر و کوبیدن بر طبل وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک ختم میشود و با این روش میتوانیم استقلال خودمان را حفظ کنیم. اگر همه دنیا ما را تهدید کرد میتوانیم روی پای خودمان بایستیم. این میتواند خطرناکترین مولفه باشد برای فروپاشی این سرزمین چون وزیر میگوید ۱۳۰ میلیارد متر مکعب از وسعت آبخانههای کم شده است یعنی مهم شاخص امنیت زیستی این کشور در حال از بین رفتن است.
مردم اصفهان در حال مهاجرت هستند. خوزستان که با ۴.۸ درصد بالاترین رشد جنینی داشته فقط ۰.۷ درصد افزایش جمعیت داشته است. ۱۰ هزار معلم از خوزستان رفتهاند و ۱۰ هزار معلم دیگر در حال رفتن هستند ولی جلوی آنها را گفتند. چطور است که این آمارها و موج مهاجرت را نمیبینید؟ در خوزستان یک کارگر ماهر وجود ندارد. این آزمایشگاهی است که به ما میگوید ذبح ملاحظات محیطزیستی در پای مصلحتهای اقتصادی میتواند کشور را به باد بدهد. این حرف را چه کسی باید بگوید؟ دانشگاه صنعتی شریف گردنش از همه ما کلفتتر است باید بماند و حرف بزند چون نمیتوانند او را حذف کنند. او باید حرف بزند، نه این که همراهی کند.
برخی از متخصصین دارند بر ارتفاع هیمه آتش نادانی اضافه میکنند. یک جا باید تکلیف خودمان را روشن کنیم. مسعود تجریشی فارغ التحصیل یکی از بهترین دانشگاههای جهان است و در بهترین دانشگاه ایران کار میکند و خودش اعتبار است. اما به خاطر این که با رئیسش رفاقت دارد و ملاحظات دیگر از اعتبار خودش و دانشگاهش میگذرد. من میدانم که در دولت دوم حسن روحانی این دو نفر خون دل خوردند ولی در نهایت به این مصلحت رسیدند که بهتر است این موضوعات را مطرح نکنیم.
مسعود تجریشی با اشاره به این که دغدغه و صورت مسئله آقای درویش را میپسندم، گفت: راهکاری که ایشان میگوید یکی از راهکارهای پیش روست. مهاجرت یک حکم شرعی است اما دلیل ندارد هر کسی به جایی رسید بگوید من میروم این مملکت فایدهای ندارد. هدف ما حفظ سرزمینمان، حل مسئله و باقی نگذاشتن یک سرزمین سوخته برای نسلهای آینده است.
او با بیان این که در مسائل بدقلق یک راهکار وجود ندارد، تاکید کرد: گاهی نمایندگان مجلس برداشتی از موضوع دارد که متفاوت است اما نمیتوانم بگویم ایشان هم باید مانند من فکر کند. حتما مبنای فکری او این است که دوره بعد هم رای بیاورد تا به مردم خدمت کند. ممکن است نسبت به موضوع آب و خشک شدن دریاچه جهل داشته باشد. من با نمایندگان مجلس و امامان جمعه داشتم. میگویند: «مگر دریاچه قم خشک نشده است؟» میگویم: «بله.» میگوید: «خب بگذار این هم خشک شود.» این را میگوید چون فکر میکند اتفاقی نیفتاده است.
این که بگویم: «اینها که نمیفهمند، مملکت فایدهای ندارد من بروم مملکتی که درس خواندم!» یک راهکار است. خیلی هم در حال مهاجرت هستند. راه دیگر این است که برای مملکتمان چطور این تغییر اتفاق بیفتد. آقای مهندس میدانی، معاون آب بود به دکتر کلانتری گفته بود: «این چیزی که دانشگاه صنعتی شریف میگوید مگر معنی دارد؟ ۴۰ درصد آب را مصرف کنم و ۶۰ درصد را مصرف نکنم!» ایشان مدیر آب کشور بود و تمام سلسله مراتب فنی را طی کرده بود و به جایگاهی رسیده بود که مسئول صیانت از آب است.
این نشان میدهد که ما محیطزیستیها موفق نبودیم و نتوانستیم بگوییم این دریاچه کارکرد، حرمت و حقابه دارد. نماینده کشور استرالیا میگوید ۲۰ سال طول کشید و ۱۰ میلیارد دلار استرالیا خرج کردیم تا بفهمیم چطور میتوانیم مشکل را حل کنیم. تمام کشورها فرآیندی طی کردهاند. به اعتقاد من حکومت دو ریشه دارد ۱) حکم کردن که امر و نهی میکند. ۲) حکمت که بتواند روشی ایجاد کند که اقتصادی و جذاب باشد.
معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست گفت: برای این که تغییر ایجاد کنید ممکن است یکی از راهها برنامهریزی است. احساسم این است که نباید قهر کنیم باید حرفهایمان را بزنیم. ۶۰۰ گزارش و تمام جلساتی که با فعالان محیطزیست برگزار کردیم را در دانشگاه نگهداری میکنیم تا در تاریخ ثبت شود که ما تصمیم گرفتیم نامههایی برای آقای مخبر نوشتیم و پیش نمایندگان مجلس رفتیم. اما بسیاری از نمایندگان هم گفتند: «اگر این کار را بکنید من کفن میپوشم!… به رئیس جمهور میگویم… مردم را میشورانم!»
آمریکایی ها هم تحت فشار هستند
مسعود تجریشی درباره این که این جلسه آموزنده بود چون بسیاری از مسائل مطرح شد، تاکید کرد: این تقصیر ماست که این موضوعات را نگفتیم. اولین جلسه که در هیات دولت نشستیم. آقای روحانی گفت: «چرا انتقال آب از خزر در راهکارهایتان نیست.» عیسی کلانتری گفت: «به این جمع بندی رسیدیم که به لحاظ فنی امکانپذیر نیست.» آقای روحانی گفت: «امکان پذیر نیست؟ پس آقای چیتچیان این کار را انجام دهد شما هزینهاش را بپرداز.» عیسی کلانتری گفت: «وقتی من به چیزی اعتقاد ندارم پولش را هم نمیدهم!» یعنی عیسی کلانتری برای اعتقادات خودش میایستاد. او مصلحت اندیشی نمیکرد.
محمد درویش گفت: از زمانی که رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شد. تغییر کرد.
مسعود تجریشی در ادامه تاکید کرد: بعد از تایید راهکارهای ۲۷ گانه قرار شد ما برنامه ریزی کنیم. در تقسیم وظایفی که انجام شد وزارت نیرو و جهادکشاورزی هم اجرا و استانداران وظیفه پیوستهای اجتماعی و مشارکتهای مردمی را به عهده گرفتند. بهترین افرادی که ما را نقد میکردند را مجری کردیم اما هنوز نتوانستیم خروجی از این موضوع بگیریم. ما برای حل مسائل نیاز به گفتمان داریم. سال ۹۲-۹۳ بعضی میگفتند: «الان با من صحبت میکنی اما هفته دیگر من در زندان هستم!» یعنی زمانی این مسئله کاملا امنیتی بود و خوشحالم که یک مسئله امنیتی – سیاسی به مسئله آبی تبدیل شد و به یک مطالبه اجتماعی تبدیل خواهد شد. ما سعی میکنیم که این مسئله امنیتی و سیاسی نشود. ما در ساختارها صحبت کردیم و حتی داد هم زدیم.
او افزود: دانشگاه تبریز و ارومیه از اول پای کار بودند. اما به ما میگویند حرف بزنید. چون نتوانستیم ظرفیتها را در دانشگاهها ایجاد و نهادینه کنیم. الان دانشگاه تبریز و ارومیه بیشتر از آقای درویش باید درباره احیای دریاچه صحبت کنند. ما نباید قهر کنیم بلکه باید بجنگیم. عیسی کلانتری در ابتدای کار حکمی نداشت اما پای کار ایستاد. ما ۲۴ نامه برای آقای مخبر نوشتیم. با آقای زاهدی وفا جلسه گذاشتیم و مشخص شد ۱۶ نامه برای سه جای کلیدی ستاد (سازمان محیطزیست، وزارت نیرو و جهاد کشاورزی) رفته است اما جواب نداده بودند.
معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست با بیان این که نباید بر طبل ناامیدی بکوبیم، تاکید کرد: این مسیر را همه کشورها رفتند. هنوز هم با آمریکاییها در ارتباط هستیم و آنها هم میگویند ما در فشار هستیم چون قرار است طی یک سال ۹ سد ساخته شود و تراز ما هم پایین میآید. برخورد با این کاهش ترازها در آنجا و ایران چگونه بود؟ در مجلس از تحقیق و تفحص از دریاچه ارومیه گلایه کردم و گفتم شما فقط به مسائل مالی چسبیدید. یک سوال در این نیست که اگر دریاچه خشک شود از لحاظ اکولوژیکی چه اتفاقی میافتد؟ یک آتیم غیرمالی در این تحقیق و تفحص نیست.
من دوبار برای تحقیق و تفحص به مجلس رفتم و سوالها همه مالی و از جنس ناامیدی است. من به نمایندگان گفتم: «مگر این کشور دیوان محاسبات، حسابرسی، سازمان بازرسی کل کشور ندارد؟ خب حسابها را سال به سال کنار هم بگذارید.» اختلاف نگاه دو دولت به یک مسئله رخ داده و مملکت در حال از بین رفتن است. اگر کشوری بودیم که به بلوغ رسیده بودیم که نقد کنیم برای ارتقا، یک دولت برود و دولت دیگر بیاید ولی دریاچه ارومیه متعلق به کل مردم ایران است و مسئله مالی ندارد. حسابرس فکر میکرد که ما پولها را خوردیم و بردیم، به همین دلیل تراز پایین آمده است.
چرا تحقیق و تفحص را کنشگران اجتماعی انجام نمیدهند؟ چرا همیشه باید روبروی ما دولتیها باشند؟ مشارکت مردم از نخبگان شروع میشود. در دو سال اول خیلی ما را ترساندند که مردم مخالف هستند اما برخلاف تصورات مردم موافق بودند. ما بررسی کردیم چرا مردم منطقه برخلاف تصور همه موافق اجرای طرح احیای دریاچه ارومیه بودند؟ مردم بدون آن که ما گزارشی به آنها بدهیم گفتند: «اگر دریاچه خشک شود ما باید از اینجا برویم!» دولتیها همراه نبودند چون تضاد منافع دارد. ما هنوز نفهمیدیم که با کدام نماینده چه گفتمانی داشته باشیم. مثلا نمایندهای میگفت: «این چیزهایی که میگویی به درد همان دانشگاهت میخورد، بیا راجع به بهداشت، سلامت بگو. این که از افزایش دما و کاهش تراز صحبت میکنی من نمیفهمم!»
باید اقرار کنم ما هم به عنوان دانشگاهی یاد میگیریم که چگونه با سیاستگذاران گفتگو کنیم. مجلس همیشه به مسائل مالی نگاه میکند. ما باید این نگاه را تغییر دهیم تا نمایندگان مجلس بگویند چگونه دیگر تالابها را احیا کنیم. یک ماه پیش به آقای قالیباف نامه نوشتیم: «با توجه به ظرفیتها حاضریم تجربیات خودمان را برای دیگر تالابها به کار بگیریم.»
مسعود تجریشی در جمع بندی گفت: حتما ما مشکلاتی داشتیم و برای برخورد با مسائل راهکارهای بسیاری وجود دارد. تجریشی به این جمع بندی رسیده که باید با صحبت و تحمل نقد کشور را درست کنیم. ما قوه قضائیه، مقننه داریم و هر کدام از آنها متفاوتتر به احیای دریاچه ارومیه نگاه میکنند. هنوز هم نتوانستیم به نمایندگان مجلس بگوییم چرا باید دریاچه احیا شود. ما به عنوان دانشگاه صنعتی شریف یک مسئولیت اجتماعی داریم و حتی اگر ستاد احیای دریاچه نخواهد ما باشیم، میمانیم.
محمد درویش در هشداری جدی تاکید کرد: یک جریان تجزیه طلبی در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه راه افتاده است که میگوید: «فارسها به عمد چشم آبی نقشه گربه نشان وطن را حذف میکنند.» با بررسی خبرگزاری آناتولی و… متوجه میشوید که بر این طبل میکوبند که ارادهای برای خشک شدن دریاچه ارومیه وجود دارد.
آنها دنبال این هستند که هموطنان آذری زبان را با بقیه مناطق کشور زاویه بدهند. ما نباید تن به این بدهیم که شعله نفاق و دورویی افزایش یابد. ما باید نشان دهیم که دریاچه ارومیه همانقدر برای ما ارزش دارد که زاینده رود، شادگان، هورالعظیم و… ارزشمند است. همه جای ایران سرای ماست و باید از آن حفاظت کنیم. اگر اتفاقی در دریاچه ارومیه رخ داده نه به دلیل عناد بین فارسها و ترکها بلکه به دلیل بیتدبیری نظام تدبیر کشور است.
مردم، فعالان محیطزیست، رسانهها، NGOها و… ناامید شدند. زیر پستهای من مینویسند: «خانه از پای بست ویران است… آقای درویش چی میگویی؟… کو گوش شنوا؟…» چرا به اینجا رسیدیم؟ چون جایی که باید حرف بزنیم و داد میزدیم و صداقت خود را نشان میدادیم به دلیل مصلحتاندیشیها گفتیم: «نکند آقای روحانی ناراحت شود… نکند فلانی ناراحت شود… ما با هم نان و نمک خوردیم…»
در این میان تجزیهطلبان که آنطور صحبت میکنند و برخی هم میگویند: «پروژهای وجود دارد برای نابودی ایران!» راهکار چیست؟ دو سال پیش که مسعود تجریشی متوجه شد وزارت نیرو حقابه دریاچه ارومیه را نداده باید میگفت: «مردم من قهر نمیکنم اما استعفا میدهم و همچنان کنشگری خودم را ادامه میدهم و مطالبه میکنم.» عیسی کلانتری میآمد همین حرفها را میزد. مردم هم میگفتند: «آنها دنبال پست و مقام نیستند! برای آنها مهم حفظ دریاچه ارومیه و تمامیت ارضی مایملک محیطزیستی کشور است.»
درست است که در کوتاه مدت آسیب ببینند اما سرمایه اجتماعی آنها حفظ میشود. من ۴-۵ سالی است که استعفا دادم و قدرت محمد درویش الان به مراتب بیشتر از زمانی است که مدیرکل مشارکتهای مردمی بود چون من قهر نکردم. من فکر کردم باید با مردم کار کرد. وقتی خط انتقال آب نیروگاه گاز نکا را زدند و ۱۷۰۰ هکتار جنگل را از بین بردند هیچ کسی حرف نزد اما وقتی گفتید ۴۰ هکتار جنگل برای انتقال آب خزر به سمنان از بین میرود مردم شورش کردند.
مردم دارند تغییر میکنند و مطالبه محور میشوند. هرچقدر شفاف باشیم و هزینه بپردازیم میتوانیم به آینده کشور امیدوار باشیم. به همین دلیل است که فکر میکنم باید نشان دهیم همانطور که خانوادهمان جزو فضیلتهای اخلاقی غیرقابل معامله است مایملک محیطزیستی مانند کارون، کرخه، گاوخونی و… نیز غیرقابل معامله است و به خاطر خشنودی رئیس بالادست کوتاه نیاییم. این به نفع کشور است. چیزی که وسط مصلحتاندیشیها آب میشود ایران ماست.
مسعود تجریشی در پاسخ به این جمله محمد درویش گفت: مصلحت اندیشی نیست. تصور شما از نوع واکنش ما مصلحت اندیشی است. ممکن است نوع برخورد من این تصور را ایجاد کرده باشد.
محمد درویش تاکید کرد: بازخورد بیرونی را میبینم. به من میگفت: «ول کن! اینها که دیگر رفتهاند!» کلا موج وندالیسم و بیتفاوتی مطلق در کشور راه افتاده است فکر میکنند که حاکمیت صدای مردم را نمیشنود. گروههای تجزیهطلب به سد کرخه که باید افتخار مهندسی کشور باشد، میگویند: «سد عرب کُش!» این موضوعات را باید ببینیم و داد بزنیم چون وطن از دست میرود. شاید درویش یا تجریشی نوعی آسیب ببیند، جهنم که آسیب میبیند! این سرزمین باید حفظ شود.
تجریشی در پاسخ تاکید کرد: هر کسی میتواند واکنش را به اشکال مختلف نشان دهد. تجزیه و تحلیل ما مصلحتاندیشی نبوده است. دکتر کلانتری که اصلا مصلحتی در کارش نیست.
محمد درویش گفت: آقای تجریشی شما اگر از دبیری ستاد احیای دریاچه ارومیه استعفا میدادید، عیسی کلانتری ناراحت میشد یا نه؟
تجریشی پاسخ داد: اگر اینطور باشد هنوز از من میپرسند چرا به ایران برگشتی؟ من تشخیصم این است که میتوانم با این مسیر اصلاح کنم.
درویش گفت: شما تشخیصتان را باید صیقل دهید و از افرادی مانند من بپرسید: «ستاد احیای دریاچه ارومیه از بیرون چگونه است؟»
تجریشی در پاسخ تاکید کرد: بله این اشکال از من است. دعوت نکردم.
درویش با اشاره به یک جلسه که درگذشته برگزار شده است، بیان کرد: یادتان هست که خودتان در آن جلسه اعتراف کردید که ما روی مطالعات اقتصادی – اجتماعی فکر و سرمایه گذاری نکردیم. اصل ماجرا این بود و من به عنوان کسی که با مردم زندگی میکنم به شما میگویم نگاه بیرونی به ستاد احیای دریاچه این است: «شما ستادی بودید که اهل معامله بودید و برای رضایت کوتاه آمدید!» حالا شما هر چقدر بگویید من این نیت را نداشتم. شما در شبکههای اجتماعی هستید؟
تجریشی پاسخ داد: نه. نیستم.
درویش پرسید: این را به عنوان یک افتخار میبینید؟
تجریشی در جواب گفت: ممکن است وقت نداشته باشم.
درویش تاکید کرد: همه میتوانیم وقت نداشته باشیم اما ما برای این که بفهمیم چه کار کردیم باید بگذاریم مردم حرف بزنند حتی فحش بدهند. تجریشی باید حرف مردم را بشنود.
تجریشی گفت: آیا تجریشی میخواهد با حرف مردم ادامه حیات دهد؟ من با دکتر کلانتری اختلاف نظر هم داشتم. من برای دکتر کلانتری نامه میزدم: «برای حقابه دریاچه ارومیه چه اقدامی انجام دادید؟» ایشان هم پاسخ میدادند. بنابراین در صورت مسئله اختلافی نداریم اما در چگونگی برخورد با موضوع اختلاف نظر داریم. من رسیدم به این که باید کشور را درست کنم. یکی از راهها قهر یا رفتن است ولی میتوانم برای اعتقاداتم بجنگم.
محمد درویش در پاسخ تاکید کرد: باید موثر جنگید. شما حساسترین معاون سازمان حفاظت محیطزیست را قبول کردید که سابقه سکته کردن برخی معاونتهای قبلی را داریم. یعنی آن پست اینقدر فشار زیادی وجود دارد. یک مسئولیت دیگر به نام «دبیر اجرایی ستاد احیای دریاچه ارومیه» را هم داری؟ یعنی سر و کله زدن با استانداران آذربایجان غربی و شرقی و این همه چشم که دنبال نتیجه آن است. مگر مسعود تجریشی چقدر ظرفیت دارد؟ معلوم است که از یک جایی میزند. درست است که دو مسئولیت بسیار وقتگیر را به عهده بگیرید؟
مسعود تجریشی در اینباره توضیح داد: وقتی دبیر اجرایی ستاد را قبول کردم، رئیس پارک فناوری دانشگاه صنعتی شریف و معاون پژوهشی بودم. الان به لحاظ سنی نمیتوانم اما آن زمان میتوانم. اگر عملکرد من نشان میدهد که از پس کار بربیایم.
محمد درویش پرسید: اگر معاونت انسانی محیطزیست بودید عملکرد بهتری نداشتید؟
تجریشی پاسخ داد: نداشتم. من یک عالم آدمها داشتم. شما میپرسید: «توانستی؟» میگویم: «بله. اما الان نمیتوانم!»
محمد درویش گفت: شفافتر صحبت کنیم. ما افرادی را در نظام داریم که سیاهه مسئولیتهای همزمانشان در یک کامیون جا نمیشود. مگر قحطالرجال است؟ این موضوعات باعث گسست مردم از نظام میشود. شما نگران احیای دریاچه ارومیه هستید چون آقای کلانتری میگوید ۹۸ درصد پروژه پیش رفته اما بقیه آن را انجام ندادند. عیسی کلانتری نگران است و این موضوع در حال نابود کردن اوست. شما با همه مصلحتاندیشی که کردید و شگردی که به خرج دادید آخر به اینجا رسیدید که کار نصفه و نیمه مانده و به شدت نگران هستید که وارثان کارتان برای خراب کردن شما کل کار را خراب کنند. میدانستید که در ۸ سال نمیتوانید به تمام اهدافتان برسید و سنگاندازیها را در زمان حسن روحانی میدیدید، بهتر بود استعفا میکردید و به عنوان کنشگر فعال عمل میکردید.
مسعود تجریشی تاکید کرد: وقتی در ارومیه آمدم یک قرارداد نداشتم. چون مسئولیتی قبول کردم و باید آن را انجام میدادم. شما میگویید: «شما وقت نداشتید و به موضوعات نرسیدید!».