یازاکو؛ ساسان نیکرفتار خیابانی – شهر تبریز که زمانی از بزرگترین و آبادترین شهرهای عالم بود و تا دوران قاجاریه و جنبش مشروطه، از شهرهای پیشروی ایران در امور مدیریت شهری و فرهنگی و معماری شمرده میشد، امروز به وضعیتی رسیده که آسفالتریزی خیابانها، دستاوردی بزرگ به شمار میآید و پروژهها به صورت انگشت شمار در حال اجرا هستند و بسیاری از آنها طی سالهای گذشته به پروژههای نیمهتمام و ابتر تبدیل شدهاند. پروژههایی چون میدان آذربایجان، میدان فهمیده، پل استانداری در منطقه کوی استاندارد، پلهای ارتش، تقاطع غیرهمسطح مقابل بیمارستان تبریز و …
پروژهایی که با صرف هزینههای بالا، پس از گذشت سالیان دراز به بهرهبرداری میرسند و حتی برخی نمیرسند! و یا چندین بار به بهرهبرداری میرسند! و یا به صورت ابتر به بهرهبرداری میرسند. مثلا پروژه میدان شهید فهمیده با اینکه سالها پیش اجرا شده اما از نظر ترافیکی و اصولی ایراد داشت و پروژهی جدیدی تعریف شده تا نواقص آن رفع شود. یا تقاطع غیر همسطح بیمارستان بینالمللی تبریز، به طور آشکار به طور ناقص اجرا شد که حرف و حدیثهای بسیاری هم به همراه داشت و پس از چند سال باز پروژهای دیگر تعریف شد تا بخشی از نواقصات این پروژه رفع شود.
در شرایطی که بودجه و درآمد شهرداری ارتباط مستقیمی با مردم و شهروندان دارد و هزینهی آن از جیب بیتالمال پرداخت میشود، به نظر میرسد که سازوکار جدی باید اندیشیده شود تا نظارت و پیگیری سفت و سختتری با تضمینهای قانونی بر نحوهی اجرای این پروژهها از ابعاد مختلفی چون کیفی، مدت زمان اجرا و بهرهبرداری طرح و بودجهی صرف شده و نتایج ترافیکی و تاثیرگذاری آن انجام شود.
به نظر میرسد هیچ نظارتی بر ابعاد مختلف اجرای این پروژهها وجود ندارد. پروژهی بزرگ میدان آذربایجان جز خسران – و البته حیف و میل بیتالمال و سود عدهای خاص- برای شهر و شهروندان هیچ عایدیای نداشته است. میدانی بزرگ را از دست دادیم و الان شاهد زیرگذرهایی از منظر زیبایی به غایت زشت مواجهیم که شهروندان را در انتخاب مسیر گیج میکند و به نظر میرسد بدون هیچ مطالعهی اصولی عمرانی و شهرسازی انجام شده است و پس از صرف بودجهی هنگفت، میدانی که میتوانست آبرو و وجه تمایز این شهر با شهرهای دیگر باشد به مایهی آبروریزی و تف سربالا تبدیل شده است.
همین اتفاق در ابعادی دیگر در دیگر پروژههای مذکور رخ داده است. صرف هزینههای کلان از جیب مردم، ایجاد ترافیکهای چند ساله به بهانهی اجرای پروژه و نهایتا تحویل پروژههایی ابتر که عمر طولانی نداشته و کارکرد خاصی در ترافیک شهری ندارند و چند سال بعد باز هم هزینههای کلان دیگری باید صرف شود تا نواقصات آنها رفع شود.
لذا به نظر میرسد باید تدابیری اندیشید تا بتوان عاملان این مسایل را پیگیری کرد. از کسانی که چنین طرحهایی را مصوب کردند گرفته تا طراحان پروژه، پیمانکاران و مشاوران و کسانی که در مجموعهی شهرداری به این پروژهها نظارت کردند و پول پرداخت کردند.
ضعف مدیریت اجرایی و دخالت سلیقه در شکلگیری و اجرای پروژهها
در این رابطه با دکتر محمد باقر بهشتی، استاد و هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه تبریز و عضو دو دورهی شورا شهر تبریز به گفتگو نشستیم.
دکتر بهشتی در پاسخ به این سوال که وقتی قرار است به پروژهی مهمی، بودجهای تعلق بگیرد و به پیمانکار سپرده شود آیا نحوهی اجرا، زمان اجرا و ناقص بودن طرح پیگیری نمی شود و چطور میشود که چنین پروژههایی اینطور از نظر فنی ناقص انجام میشوند تا سالها بعد باز هم بودجهی کلانی برای رفع آن اختصاص پیدا کند، میگوید: هر پروژهی مهم ابتدا باید توسط مشاور صاحب صلاحیت مطالعه شود. در این مطالعه همهی ابعاد پروژه (فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیسط محیطی) باید مطالعه شود و بعد از تامین اعتبار که در شهرداری با تصویب شورا صورت میگیرد از طرق قانونی به مناقصهی عمومی و در موارد خاص با تصویب شورا از طریق ترک تشریفات گذاشته شود تا پیمانکار واجد صلاحیت انتخاب شود. در مرحلهی اجرا هم مشاور و هم معاونت فنی و عمرانی شهرداری بر عملکرد پیمانکار نظارت میکند و شورای شهر هم حق نطارت بر پروژه را دارد. اگر مراحل مطالعه، انتخاب مشاور و پیمانکار درست انجام شود با تامین اعتبار بهموقع پروژه دچار مشکل نمیشود.
عضو دو دورهی شورای شهر که خود زمانی رئیس سازمان برنامه و بودجهی استان نیز بود، علت اجرای ناقص پروژههای مذکور را ناشی از ضعف مدیریت اجرایی و دخالت سلیقه در شکلگیری و اجرای پروژهها میداند.
سیستم مدیریت شهری معیوب است
دکتر بهنام جعفری، استاد دانشگاه و کارشناس حوزهی عمران و شهرسازی در پاسخ به این سوال یازاکو که از نظر علمی و حتی نظاممهندسی وقتی پروژههایی با این حجم در شهرداری تعریف میشوند، به چه دلیلی به این شکل ناقص اجرا میشوند و سالها بعد بودجهی کلان دیگری جهت تکمیل و رفع نواقص پروژه لازم است میگوید: سیستم معیوب مدیریت شهری همچون بسیاری از بخشهای مدیریتی دیگر کشور، بخشی از سیستم معیوب است. آنچه مشهود است، بیدانشی و نداشتن افق دید است. گویا پروژهها در لحظه خلق میشوند و قرار است که فقط معضلی را در یک نقطه حل کنند و غافل از این که اغلب تبدیل به معضلاتی پیچیدهتر میشوند. میدان آذربایجان نمود بارزی از این فرایند است!
متناسب با پیمانکاران پروژه تعریف میشود، نه متناسب با نیازهای واقعی شهر
دکتر جعفری ادامه میدهد: برخی دوستان به شوخی و جدی میگویند متناسب با پیمانکاران و روابط پیدا و پنهان پروژه تعریف میشود و نه متناسب با نیازهای واقعی شهر یا اولویتها!
این استاد دانشگاه معتقد است: در یک نگاه اجمالی، کارفرما خود فاقد فرهنگ و نگاه عمیق است تا بتواند پروژه را درست تعریف کند و مشاور یا پیمانکار شایسته انتخاب کند! گیرم که مثلا مشاور هم شایسته باشد؛ مشاور هم در نهایت از شدت بیدانشی و ناشایستگی کارفرما یا از رو میرود و یا برای عقب نماندن از قافله و یا به خاطر لقمهای نان به خواستهای او تن میدهد! از طرف دیگر هیچ بازخواستی هم وجود ندارد! نمونهاش در مورد میدان آذربایجان چه کسی تا الان بازخواست شده؟
وی در پاسخ به اینکه چرا هیچ اعتراض و مقاومتی به این روند نمیشود، میگوید: توان منتقدین فی سبیل الله هم محدود است! در این وانفسا همه مجبورند کلاه خود را بچسبند و از طرف دیگر ممکن است با بایکوت و بیکاری و پروندهسازی مواجه شوند؛ رسانهها هم همین طور!
وی ادامه میدهد: عمارت زیبای ائلگولی را تحت عنوان بازسازی و تعمیر به وضع بدتری درمیآورند و بعد از پایان کار به جای شرمنده شدن، سنگ نوشته درست میکنند و نام عضو شورا و شهردار و … را روی آن با کلی تعارفات مشمئزکننده مینویسند؛ جالب است که نه بانی بنا و نه تعمیرکنندگان خوشذوق پیشین چنین جسارتی را به خود ندادهاند!
مطالعات اولیهی مکانیابی و امکانسنجی از دههی ۷۰ کنار گذاشته شد
این عضو نظام مهندسی استان گریزی به گذشته میزند و میگوید: در زمان استانداری آقای عبدالعلیزاده و همزمان شهرداری آقای درویشزاده در دههی هفتاد، شاهد بودیم که چطور تحت عنوان «طرحهای ضربتی» با سر و صدا و تبلیغات، یک سری اقدامات عمرانی در شهر شکل گرفتند. از ویژگیهای اصلی این طرح این بود که اغلب چیزی به اسم مطالعات اولیه و مکانیابی و امکانسنجی به عنوان یک فاز بسیار مهم در تمام پروژهها کنار گذاشته شد! اقدامات مذکور در خلال تبلیغات گسترده و بهغایت پوپولیستی به خورد مردم داده شد و از سوی مردمی که از سالها بیتحرکی در زمینهی عمران و توسعهی شهر و استان سرخورده شده بودند؛ با استقبال اجتماعی نسبی مواجه شد. مخصوصا که چاشنی این تبلیغات، شکوه از دههها بیمهری در حق آذربایجان و تبریز بود!ویژگی دیگر این طرحها سلیقهای بودن و غیرعلمی بودن اغلب جنبههای آنها بود.
طول مدت عملیات پروژه اغلب نامحدود و غیر قابل پیشبینی است
این دکترای عمران در مورد به درازا کشیدن اجرای پروژهها میگوید: هنوز هم روند مذکور کماکان ادامه دارد، با این تفاوت که دیگر نیازی به قید ویژگی «ضربتی» برای آنها نمیبینند و طول مدت عملیات پروژه اغلب نامحدود و غیر قابل پیشبینی است. البته مراد دست اندرکاران از این لفظ «ضربتی» علاوه بر حذف یا خلاصه کردن فاجعه بار فاز صفر مطالعات و …)، فشرده کردن مراحل اجرا و افزایش سرعت عملیات اجرایی بود که ذاتا کاری غلط و غیرعلمی است و هر پروژه باید دارای زمانبندی دقیق و علمی خودش باشد.
دکتر جعفری یادآور میشود: بگذریم که پروژههای مذکور هم بعضا به موانع پیشبینی نشدهای برخورد میکردند که باید در فاز صفر دیده میشدند و چه بسا اجرای پروژه را منتفی میکردند یا تغییر میدادند! در حالی که با غافلگیر شدن عوامل پروژه باعث توقف و سردرگمی و تطویل پروژه میشدند. مانند برخورد به کابل نوری در زیرگذر تقاطع آزادی- طالقانی و تعطیلی طولانی مدت پروژهی نیمهتمام یا تقاطع نصفراه که منجر به تغییر ترازها و بالا آوردن کف خیابان و در نتیجه به اصطلاح مدفون شدن پیاده رو شد. ما همچنین شاهد مسایل مشابهی در پروژههای متاخر نظیر پل کابلی و امتداد خیابان دو کمال به سمت فهمیده… بودیم.
***
تبریز طی دهههای گذشته بشدت با معضل مدیریت شهری مواجه بوده و در کنار مشکلات فراوان و توسعهی غیراصولی و غیرمنطقی شهر و تبدیل تبریز از باغشهر به بتن شهر و شهری که در میان آپارتمانهای ریز و درشت با نماهایی کج و معوج و هزار رنگ دچار یک آلودگی بصری شده و ترافیک آن کمربندیهای شمال و جنوب شهر را به خیابانهای فرعی تبدیل کرده، اجرای پروژههای ابتر با صرف هزینههای کلان و بدون نتیجه از جیب بیتالمال مسئلهای مهم است که باید توجه بیشتری به آن مبذول شود.
باید این پروژهها در کنار مطالعات اصولی و فنی و علمی و دارا بودن پیوست فرهنگی و محیط زیستی، بتوانند باری از مشکلات شهر را بردارند. در غیر اینصورت باید سازوکاری ایجاد شود تا بتوان این مسایل مهم شهری را که به تکتک شهروندان مربوط میشود نظارت و پیگیری کرد و هر که قصوری مرتکب شده تاوان دهد تا دیگر تکرار نشود و مقصران پاسخگوی این ضرر و زیانها و اهمالکاریها باشند تا از اتلاف بودجه و بیتالمال و ترافیک و سردرگرمی مردم کاسته شود.