به گزارش یازاکوـ شاید این نخستین بار باشد که نام این رویداد تاریخی را میشنوید، اما جالب است بدانید حکومت ساسانی سالها پیش از حملهی اعراب، یکبار تقریباً به دست ترکان شرق سقوط کرده بود و بار دیگر تا آستانهی فروپاشی پیش رفت.
در واقع، پیروز یکم ساسانی – پادشاهی که در نبرد با ترکان سفید (هپتالیان) شکست خورد – مدتی خراجگزار و وابستهی آنان بود. هپتالیان پس از شورش دوبارهی پیروز، او را کشتند و پسرش قباد یکم را، که در دربارشان گروگان بود، به پادشاهی گماشتند. حمایت قباد از جنبش مزدکیان سبب شد بار دیگر از سلطنت کنار رود، اما اینبار نیز سپاه ترکان او را با نیروی نظامی دوباره بر تخت نشاند.
در منابعی چون طبری، بلعمی و مسعودی آمده است که مادر یزدگرد سوم – آخرین پادشاه ساسانی – دختر خاقان ترک بوده است. برخی پژوهشگران جدید، او را به خزرها نسبت دادهاند، هرچند این نسبت قطعی نیست و عنوان «ترک» در آن دوران برای اقوام گوناگون شمال و شرق ایران بهکار میرفته است.
در آن زمان، ترکهای خزر میان ایران ساسانی و امپراتوری بیزانس قدرتی سوم و مستقل بودند و قلمرو خود را در شمال قفقاز و پیرامون دریای خزر گسترش داده بودند. در کارزار نظامی سال ۶۲۷ میلادی، امپراتور بیزانس هرقل (هراکلیوس) با برخی قبایل ترک قفقاز – که در منابع بیزانسی گاه «خزر» نامیده شدهاند – متحد شد و از شمال به ایران حمله کرد.
هرچند خزرها در خود نبرد نینوا حضور مستقیم نداشتند، اتحاد آنان با بیزانس نقش مهمی در تضعیف توان نظامی ساسانیان و در نهایت سقوط خسرو پرویز داشت. در همان دوره، نیروهای ترک در جنگهای قفقاز موفق شدند محاصرهٔ تفلیس را بشکنند و سردار نامدار ساسانی، شهربراز، را در نبردی سنگین شکست دهند. در واقع، این تحرکات در پشت جبهه، فشار مضاعفی بر ساسانیان وارد کرد و به پیروزی نهایی بیزانس کمک رساند.
تنها ده سال بعد، در سال ۶۳۷ میلادی، پایتخت ساسانیان یعنی تیسفون بهدست مسلمانان افتاد.
پس از فروپاشی ساسانیان، امپراتوری تازهتأسیس خلافت اسلامی با سرعت به سوی شرق و شمال گسترش یافت. اما اینبار، خزرها همچون سدی نیرومند در برابر پیشروی سپاه خلافت بهسوی قفقاز، روسیه و اروپای شرقی ایستادند. در حقیقت، خزرها از گسترش اسلام به استپهای شمالی جلوگیری کردند و یکی از عوامل حفظ هویت مسیحی ارمنستان و گرجستان در قفقاز شدند (هرچند عوامل جغرافیایی و نفوذ بیزانس نیز در این امر مؤثر بود). شاید بدون وجود خزرها، امروز ارمنستان و گرجستانی مسیحی وجود نداشت و سراسر قفقاز، همانند آذربایجان ایران، مسلمان شده بود.
اروپاییان معمولاً نبرد تور (پواتیه) در سال ۷۳۲ میلادی را – که در آن شارل مارتل، فرمانده فرانکها، سپاه مسلمانان را در جنوب فرانسه متوقف کرد – «نجات اروپا از فتح اسلامی» میدانند. اما جالب است بدانیم که دو سال پیش از آن، در سال ۷۳۰ میلادی، در نبرد اردبیل نیز جنگی مشابه در شرق رخ داد: سپاه خلافت اموی در برابر ترکهای خزر شکست خورد، فرماندهشان جرّاح بن عبدالله حکمی کشته شد و سپاه مسلمانان متلاشی گردید. خزرها حتی تا ری (تهران امروزی) پیشروی کردند.
میتوان گفت این نبرد، مانع گسترش اسلام به سوی روسیه و اروپای شمالی شد، همانگونه که نبرد تور مانع پیشروی آن در اروپای غربی بود.
در دهههای بعد، برای رهایی از نفوذ همزمان بیزانسِ مسیحی و خلافتِ اسلامی، نخبگان خزر به یهودیت گرویدند – تصمیمی که احتمالاً بیش از آنکه مذهبی باشد، جنبهای سیاسی داشت. نویسندهی مجارستانی آرتور کستلر در کتاب خود خزرها (که با عنوان #خزران توسط انتشارات خوارزمی بازچاپ شده) این قوم ترکتبار را نیاکان یهودیان اروپای شرقی میداند؛ هرچند این دیدگاه در پژوهشهای امروز محل بحث است و مورد اجماع دانشمندان نیست.
و طنز تلخ ماجرا اینجاست که گسترش خلافت اسلامی در شمال، درست پشت سد تاریخی دربند – همان دیواری که در افسانهها از آن به عنوان سد ذوالقرنین در برابر یاجوج و ماجوج یاد شده – متوقف شد!
