به گزارش پایگاه خبری یازاکو، در حالی که هدف پاریس با اجرای طرح “شهر ۱۵ دقیقهای”، دسترسی سریع به حمل و نقل، مراکز خرید، سلامتی، تفریحی و غیره، در شعاع ۱۵ دقیقه با پای پیاده یا دوچرخه است و سوپر بلوکهای بارسلونا که در سطح شهر بلوکبندی شده تا همه چی در دسترس باشد، پروژه سوئدی استریت مووز در سطح یک خیابان واحد عمل میکند و توجه به “فضای جلوی درب ورودی خود و همسایگان مجاور و مقابل خود را دارد”. ایده “شهر یک دقیقهای” در اینجا این نیست که همه خدمات را در ۶۰ ثانیه در دسترس قرار دهیم، بلکه این است که شهر را خیابان به خیابان با تبدیل ساکنان به معماران تغییر دهیم. این پروژه همچنین به این تعهد عمل میکند که شهرهای سوئد باید تا سال ۲۰۴۵ کربن خنثی باشند.
هدف نهایی بسیار بلندپروازانه است، حتی اگر با دو شهر دیگر متفاوت باشد: اینجا بحث تجدید نظر و تحول در تمام خیابانهای کشور در طول این دهه است، به طوری که “هر خیابانی تا سال ۲۰۳۰ در سوئد سالم، پایدار و پویا باشد”. این پروژه قبل از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است اما از زمان شروع بحران بهداشتی سرعت گرفته است.
طراحی مجدد خیابان ها
از طریق کارگاهها و مشاوران، ساکنان میتوانند خودشان تصمیم بگیرند که چه مقدار از فضای خیابان برای پارکینگ یا سایر کاربری های عمومی استفاده شود. این پروژه با بازنگری در پیادهروها به عنوان مکانهای ترجیحی برای ملاقات، به دنبال تغییر مفهوم خیابان است که تاکنون عمدتاً به عنوان مکانهایی برای جابجایی و نگهداری اتومبیلها در نظر گرفته میشد.
برای انجام این کار، طبق ایدهای که پیشتر در شهر سانفرانسیسکو اجرا شده بود، شهرداری های سوئد واحدهای مبلمان شهری را بر اساس مدل پارکلت ارائه کردند. این یک کیت مبلمان خیابانی است که متناسب با ابعاد یک فضای پارکینگ استاندارد طراحی شده و با تختهها و پالتهای چوبی ساخته شده است. این بلوکها که میتوانند همانند لگو در کنار هم قرار گیرند و بهم وصل شوند، بسته به نیاز، میتوانند به باغچه، جایگاه دوچرخه یا اسکوتر، فضای بازی برای کودکان یا حتی ایستگاههای شارژ ماشینهای برقی مجهز شوند. این یک سیستم مدولار است که می تواند سازگار، انعطاف پذیر، بازسازی یا تکمیل شود. و بنابراین موجب کاهش زمان حمل و نقل آنها و به مراتب کاهش تاثیر کربن و ایجاد پیوندهای اجتماعی بیشتر می شود.
تا به امروز، پروژه استریت مووز به طور آزمایشی چهار خیابان در شهر استکهلم را بازسازی کرده است و به زودی به محلههای دیگر در شهرهای گوتنبرگ و مالمو گسترش خواهد یافت. شایستگی اصلی این برنامه بازگرداندن خیابان به ساکنان محلی و مشارکت بیشتر شهروندان در تحول شهری است.
اما این ابتکار محدودیتهایی نیز دارد: برای اینکه خوب عمل کند بایستی جایگزینهایی برای افراد وابسته به خودرو ارائه دهد. و برای شهرداریها، درآمد برای جبران کسری پارکینگ حذف شده ارائه دهد. علاوه بر این، نمیتوان تصمیمات خاصی را در این مقیاس گرفت چرا که برای سازماندهی حمل و نقل عمومی، دسترسی به اشتغال یا سلامت نیاز به برنامهریزی جهانی بیشتری دارد. دن هیل، مدیر پروژه، چنین استدلال میکند : ” هدف این پروژه تغییر روش تصمیمگیری، ایجاد فرهنگ اشتراک گذاری و ایجاد شهری مشارکتیتر است. بدیهی است که یک شهر به زیرساختهای کارآمد نیاز دارد و این یک اساس ضروری است”.
بدین ترتیب، آنچه در مورد یک شهر جذاب است، تنها کارایی آن نیست، که توسط طرفداران شهر هوشمند توسعه یافته است، بلکه یک شهر به ناکارآمدی هم نیاز دارد : شما برای خوشگذرانی به آنجا میروید، برای پیوند اجتماعی، پیدا کردن یک ایده تجاری، خرید یک کتاب خوب، نوشیدن قهوه در یک کافه، برای بازی در پارک با فرزندانتان و…”. از اینرو، این طرح به عنوان چشماندازی از یک منطقه شهری غیرمتمرکز عمل میکندکه به ساکنان اجازه می دهد تا نیازهای روزانه خود را با پیادهروی یا دوچرخهسواری از خانههای خود برآورده کنند، این مفهوم به عنوان وسیلهای برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و افزایش زیستپذیری در بسیاری از مناطق جهانی نیز دنبال شده تا خیابانها را به مکانهایی برای معاشرت و اختلاط تبدیل کنند.