• امروز : افزونه پارسی دیت را نصب کنید
  • برابر با : Wednesday - 26 March - 2025
2

گرگاس و پان کردیسم

  • کد خبر : 174998
  • 05 فروردین 1404 - 21:07
گرگاس و پان کردیسم
یازاکو - گرگاس حیوانی است که از امتزاج گرگ های نر با سگ های ماده بوجود می آید. خطر این جانور از آن روست سگ نگهبان گله او را مهاجم تشخیص نمی دهد و چه بسا بعضا  در حضور خود او گرگاس یک گله را می درد. لابد برای شما هم سئوال شد که چرا جریان ایرانشهری در برابر مراسم تفرقه افکنانه برخی از هوادران گروه های تروریستی در آذربایجان غربی سکوت کردند. فراخوان برای پوشیدن لباس رزم پژاک ، بالا بردن پرچم کردستان بزرگ خیالی ، پوشیدن لباس هایی به رنگ پژاک و... چرا مورد اعتراض ایرانشهری ها یا در واقع همان فاشیسم مرکزگرا واقع نشد؟اما مراسم وحدت ارومیه که اتفاقا در پاسخ به تجزیه طلبی برگزار میشد آن هم زیر بیرق علی ع، اینقدر  مورد هجمه های نفرت پراکنانه سوی این جریان قرار گرفت.

یازاکو_ گرگاس حیوانی است که از امتزاج گرگ های نر با سگ های ماده بوجود می آید. خطر این جانور از آن روست سگ نگهبان گله او را مهاجم تشخیص نمی دهد و چه بسا بعضا  در حضور خود او گرگاس یک گله را می درد. لابد برای شما هم سئوال شد که چرا جریان ایرانشهری در برابر مراسم تفرقه افکنانه برخی از هوادران گروه های تروریستی در آذربایجان غربی سکوت کردند. فراخوان برای پوشیدن لباس رزم پژاک ، بالا بردن پرچم کردستان بزرگ خیالی ، پوشیدن لباس هایی به رنگ پژاک و… چرا مورد اعتراض ایرانشهری ها یا در واقع همان فاشیسم مرکزگرا واقع نشد؟اما مراسم وحدت ارومیه که اتفاقا در پاسخ به تجزیه طلبی برگزار میشد آن هم زیر بیرق علی ع، اینقدر  مورد هجمه های نفرت پراکنانه سوی این جریان قرار گرفت.

دلیل واضح  آن را در متن استوری این فعال ایرانشهری می بینید. اگر خیلی ساده بخواهم پاسخ دهم باید بگویم ، این بی تفاوتی  همان گرگاس است که  از استمزاج ایرانشهریسم وپان کردیسم حصول شده است.

استراتژی ویژه ایرانشهریسم برای آذربایجان

برای فهم عمیق  معنای آن استوری این نکته را همیشه به یاد داشته باشید که دال مرکزی ایرانشهریسم در بعد سیاسی آن، یک سرکوب مستمر است. استراتژی آن ها هم در مورد آذربایجان تداوم وضعیت تنش است .برای اینکه همیشه بهانه لازم برای سرکوب و سرزنش وجود داشته باشد چرا که  آنها بحران-زیست هستند. بحران در آذربایجان برای آنها یک موهبت است چرا که علاوه بر بهانه سرکوب ، مانع توسعه این منطقه نیز خواهد بود. دلیل مراسمات عجیب و غریبی که بعضا در آذربایجان گرفته میشود برای نوعی تنش آفرینی و جنگ طلبی با همسایگان نیز ریشه در همین استراتژی دارد.

داستان آغاز ایرانشهریسم

اگر کمی بیشتر دقیق شویم ، در اواخر قاجار و تحت تاثیر رمانتیک های قرن نوزده اروپا ، گفتمان ایرانشهریسم بر یک تفاخر نژادی یعنی برتری آریایی ها بر بقیه نژاد ها استوار شذ. در واقع این زیربنا در فقدان سه  رقیب بیسار مهم که از بد حادثه هر سه مورد آنها در سده آتی  رو آمدند تاسیس شده بود.

تاریخ

 نخستین رقیب این گفتمان تاریخ بود .به تعبیر دریدا در قرن بیستم ، کلان روایت های فلسفی و معرفتی فرو ریخت. گزاره های رقیب که هر کدام حاوی بخشی از حقیقت بودند سر برآوردند که دیگر نمیشد به آنها بی محلی نمود. به همین دلیل است که سید جواد طباطبایی کار خود را نه با  فوکو و دریدا بلکه با  هگل – که البته او را درست نمی شناسند اما بهرحال پشت سر کل گرایی او و یک جمله او در مورد هخامنشیان پناه گرفته اند- آغاز میکند. امری که خود او بعدها متوجه اشتباهش میشود. روایت های مختلفی در مورد تاریخ حوزه هایی چون آذربایجان و یا حتی کلیت ایران تاسس شد که ناقض کلان روایت تاریخی آنها بود. وضعیت جدید یک نکته را آشکار کرد، آن هم این بود که تکیه صرف به تاریخ بی معنا است.آن هم تاریخی که نه خود ایرانیان بلکه،مستشرقین اروپایی برای پیشبرد اهداف استعماری خود برای ملل شرقی نوشته اند. تاریخ جدید می تواند گزاره ای به این شکل طرح نماید: وحدت مردمان فلات ایران در تاریخ پیش از اسلام بر استمزاج دین و حکومت قرار داشته و زبان عنصر ثانویه این ریخت معرفتی بوده است. یا بعد از دوره اسلام ، قرائت حکومت مدارانه از اسلام ، ایرانیت را شکل داده و قوام بخشیده است. امری که حتی در دو قرن سکوت ادعایی زرین کوب ، نیز استمرار داشته، آن هم در فقدان زبان فارسی.

ژنتیک

دومین رقیب، علم ژنتیک بود. در میانه قرن بیستم بود که دانشمندان غربی بخصوص آمریکایی از اساس منکر وجود ژنی بنام آریایی شدند . این سنگ بنا فرو ریخت و ایرانشهریسم نو در دوره جمهوری اسلامی به رهبری سیدجواد طباطبایی ضمن وفاداری  به روح ایرانشهریسم_نفرت از ترک و عرب_ محبور شد تا از نژاد به زبان کوچ کند. فرمولاسیون جدید زبان محور بود. آریایی زبان ها یک خانواده هستند و برتری آنها باید لحاظ شود. همه روایت های تاریخ هم باید در خدمت این تفاخر قرار گیرد. زبان فارسی به عنوان سنگ بنای  ازلی ایرانیت طرح گردید و بقیه زبان ها طفیلی این مسیر تعبیر شدند که هیچ کدام نه تشخصی دارد و نه استقلالی . گو اینکه اگر فارسی نباشد آنها هم نمی توانند بقا یابند. کردی و ارمنی هر دو زبان هایی آریایی هستند و ترکی  غیر آریایی . به همین دلیل است آنها خودی و ترک زبان ها غیر خودی محسوب میشوند. به همین دلیل است که حداد عادل در یک شعر میگوید که زبان مادری همه ما ایرانی ها فارسی _روی جلد کتاب اجتماعی ششم ابتدایی _است و یاآن  دیگری می گوید ایرانی یعنی فارس .

جامعه شناسی سیاسی

رقیب سوم جامعه شناسی سیاسی بود. تخیلات ایرانشهریسم مانند اینکه محور وحدت ایرانی ها از ازل و از اول خلقت ، زبان فارسی بود نه تنها توسط علم زیست شناسی و دایناسورشناسی رد شد بلکه جامعه شناسی نیز آن را رد می نمود. جامعه شناسی در پرنسیپ جدید خود اذعان می کند در دوران مدرن، وحدت ملی در سایه مشارکت همه اجزای سازنده یک ملیت در بستر تاریخ شکل میگرد. همه چیز قراردادی است حتی خود حکومت چه برسد به یک موضوع سیالی مانند ملیت. هیچ حقیقت از پیش موجودی نداریم و هر آنچه برای زیست یک انسان مدرن لازم است در یک بستر اجتماعی و با تفاهم همه جانبه باید ساخته شود. ناگفته نماند یک جریان عمده ای هم در این رشته علمی تاسیس شده است که میگوید اساسا ملیت یک عنصر خیالی و ذهنی است اما قومیت که مبتنی بر وحدت زبانی است یک واقعیت مستمر و برسازنده است.

تفاخر نژادی سابق  زبانی فعلی بدون مرز

بدون قضاوت در صحت و سقم همه ادعاهای فوق  به سئوال اول خود برمیگردم. توضیح فوق واکاوی عمیقی بود از آنچه سبب میشود تا تفاخر به  آریایی گرایی ، همه واقعیت های منطقی را نادیده بگیرند. آنها برای سرکوب و اذیت غیرآریایی ها حاضرند شاهد تجزیه ایران باشند تا مثلا نفرت و کینه شان کمی آرام شود. تفرقه انداختن بین اقوام ایرانی ، فقط یک خروجی دارد آنهم توسعه نیافتن همه ایران است و نه فقط مناطق حاشیه ای آن. کافی است توجه کنیم دال مرکزی سیاسی انتخابات اخیر ، همین حس وجود یک مرکز و یک حاشیه در ایران بود که سهم حاشیه ها همیشه انکار و تهمت و توسعه نیافتگی بوده است.

ایران برای همه  ایرانیان

آنچه ایران عزیز را تا کنون ساخته و پرداخته کرده است ، مشارکت بی منت همه هویت های اجتماعی ، همه اقوام و مذاهب موجود در آن از دوره سومری و عیلامی و هوری ها و  مادی و هخامنشی و اشکانی  تا آل بویه و سلجوقی و صفوی و آق قویانلو ها و قره قویانلوها و افشاری و قاجار بوده آن هم ذیل یک حکومت دینی. فروکاستن مفهوم بزرگ ایران به یک بازی زبانی کوچک، شاید مرهمی بر دردهای تاریخی ایرانشهریم باشد اما هیچ آینده ای برای ایران عزیز نمی تواند بسازد. بخصوص اینکه منطق فکری پوسیده آنها اساسا ضد توسعه و پیشرفت است.

نهایتا اینکه تحریک قومیت ها برای مواجهه با همدیگر نه تنها هیچ آورده ای ندارد بلکه سریعا موجب خدشه به وحدت ملی ایرانی میشود، نباید فراموش کنیم ،

هر نوع تجزیه طلبی در زیر هر پرچمی محکوم است . هر دلسوز ایرانی همیشه باید توجه نماید  استیفای حق شهروندی همه مردمان ایران عزیز امر واجبی است که تحت هیچ شرایطی و به هیچ بهانه ای نباید مورد انکار و فراموشی واقع گردد. واین استیفای حقوق شهروندی و قانونی  بایستی بدون منت انجام گیرد.
یاشاسین ایران آباد و سربلند برای همه ایرانیان عزیز.

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=174998

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ابر برچسب
});