یازاکو، جعفر ساعینیا _ شرایطی که کلانشهر اصفهان با اقلیمی خشک و کویری به سرانهای نزدیک به ۳۰ متر مربع فضای سبز دست یافته، تبریزِ کوهستانی و مستعد، با وجود ادعاهای غیرقابل استناد، در بهترین حالت به سرانهای کمتر از ۱۰ متر مربع رسیده است. در حالیکه سیاستهای مرکزگرا بیتقصیر نیستند، اما ریشه اصلی عقبماندگی تبریز در فضای سبز را باید در مدیریت شهری ناپایدار و نداشتن استراتژی بلندمدت جستوجو کرد.
تبریز، یکی از کلانشهرهای مهم ایران، با وجود برخورداری از توپوگرافی متنوع، اقلیم نیمهمرطوب و منابع طبیعی قابلتوجه، به شکل عجیبی با بحران مزمن فضای سبز دستوپنجه نرم میکند. این در حالی است که شهر اصفهان، علیرغم شرایط سخت اقلیمی، با برنامهریزی اصولی و استراتژیهای مشخص، به سرانه ۲۹.۹۵ متر مربع فضای سبز برای هر شهروند رسیده است.
آمارهای منتشرشده از سوی سازمان فضای سبز شهرداری اصفهان نشان میدهد این کلانشهر با ۴۴۷ بوستان و بیش از ۳۳ میلیون متر مربع فضای سبز، توانسته الگویی ملی در توسعه پایدار شهری ارائه دهد. تنها منطقه ۵ اصفهان، به تنهایی دارای بیش از ۴ میلیون متر مربع فضای سبز برنامهریزیشده در قالب پارکهای محلهای و تخصصی است.
در مقابل، تبریز با جمعیتی نزدیک به دو میلیون نفر، حتی نتوانسته از مرز حداقل استاندارد جهانی (۱۵ متر مربع برای هر نفر) عبور کند. بررسیها نشان میدهد مجموع فضای سبز شهری در تبریز، با خوشبینانهترین برآوردها، به حدود ۹ میلیون متر مربع میرسد. این عدد نهتنها فاصلهای چشمگیر با اصفهان دارد، بلکه با نیازهای واقعی شهروندان نیز تناسبی ندارد.
مشکل بزرگتر، فقدان یک استراتژی جامع و پایدار برای توسعه فضای سبز در تبریز است. نبود استراتژی توسعهای و برنامههای میانمدت و بلندمدت، و تصمیمگیریهای سلیقهای، باعث شده با هر تغییر مدیریتی، نگاه به فضای سبز تبریز نیز دستخوش تغییرات مقطعی و بیپشتوانه شود.
علاوه بر این، در شرایطی که بحران کمآبی به مسئلهای ملی بدل شده، شهرهایی همچون اصفهان راهکارهایی چون توسعه فضای سبز کممصرف، استفاده از گونههای بومی و حذف تدریجی پوششهای پرمصرفی مانند چمن را در دستور کار قرار دادهاند. اما در تبریز، هنوز کاشت چمنهای پرآببر، درختان ناسازگار و نادیدهگرفتن واقعیتهای زیستمحیطی رواج دارد.
همچنین، نبود سامانه آماری شفاف و نقشه جامع فضای سبز، موجب شده اطلاعات دقیقی از سرانه منطقهای، نوع پوشش گیاهی، میزان دسترسی محلهای یا پراکندگی عادلانه فضاها در اختیار افکار عمومی یا نهادهای ناظر نباشد.
ادعای وجود سرانه ۱۶ متر مربعی برای فضای سبز تبریز نیز بیشتر یک عدد تبلیغاتی است تا آماری. چرا که نه مستند، نه تفکیکشده، و نه مورد تأیید مراکز پژوهشی است. بررسی میدانی در محلات مرکزی تبریز، از بازار و خیابان امام گرفته تا شریعتی و میدان شهید بهشتی، نشان میدهد در بسیاری از مناطق، این عدد به ۲ تا ۴ متر مربع هم نمیرسد.
اصفهان توانسته با طراحی عادلانه و متوازن، پارکهایی با هویت مشخص در تمام مناطق شهری، حتی مناطق کمبرخوردار ایجاد کند. اما تبریز هنوز هم تمرکز فضای سبز خود را صرفاً در نقاط حاشیهای مانند عینالی، ائلگلی و ایلیسو حفظ کرده است؛ نقاطی که احتمالا ساکنان مناطق مرکزی، دسترسی آسانی به آن ندارند.
اگرچه نمیتوان تأثیر سیاستهای مرکزگرا را انکار کرد، اما تجربه اصفهان در همین ساختار سیاسی و منابع محدود نشان میدهد با برنامهریزی منسجم، مدیریت علمی و استراتژی مشخص میتوان به موفقیت رسید. تبریز اما به دلیل بیبرنامگی مزمن، ضعف در بهرهگیری از ظرفیتها، و نادیدهگرفتن بحرانهای زیستمحیطی پیشرو، همچنان در مسیر قهقرایی حرکت میکند.
کلانشهری که روزگاری به سرسبزی و حاشیههای کوهستانیاش معروف بود، امروز به شهری بینفس و خسته بدل شده است. و این نتیجه مستقیمِ مدیریتی است که نه افق دارد، نه راهبرد، و نه باور به اولویت توسعه پایدار شهری.