به گزارش یازاکو، امروز اما این ثروت جاویدان، در سکوت و بیتوجهی، در حال نابودی است. ساختوساز بر روی گسلهای فعال و در پهنههای طبیعی پیرامون شهر، صرفاً یک تخلف عمرانی یا مدیریتی نیست؛ این اقدام، بهمعنای به خطر انداختن جان شهروندان، تخریب حریم منظر شهر، و نابودسازی سرمایهای است که ماهیت آن غیرقابل بازگشت است.
گسل؛ خط قرمز فراموششده
گسلهای زمینشناسی، خطوطی روی نقشه نیستند که بتوان با مصوبه یا تغییر کاربری آنها را نادیده گرفت. ساختوساز در حریم گسل، حتی اگر امروز بیخطر بهنظر برسد، فردا میتواند به فاجعهای انسانی و اقتصادی بدل شود. تجربه زلزلههای ویرانگر در ایران و جهان بارها نشان داده است که بیاعتنایی به دانش زمینشناسی، هزینهای بسیار سنگین دارد؛ هزینهای که نه سازنده میپردازد و نه مدیر تصمیمگیر، بلکه شهروندان عادی قربانی آن میشوند.
در حالی که سازمان زمین شناسی نیز با تمام توان در مخالفت با ساخت و سازها بر روی گسل تبریز فریاد کشیده است، نامه به نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر در این زمینه نتیجه ای جز سکوت ممتد به دنبال نداشته است. این در حالی است که همه زمین شناسان از فعال بودن گسل تبریز در ارتفاعات شمالی تبریز، بخوانید عینالی، سرخاب یا هر نام دیگر، و خطر وقوع فاجعه ای انسانی و مالی با ابعادی غیرقابل باور در صورت بروز هر گونه زمین لرزه احتمالی قوی در شهر سخن می گویند.
حریم منظر شهر؛ حقی عمومی، نه کالایی قابل معامله
کوهستان سرخرنگ شمال تبریز تنها یک توده سنگ و خاک نیست. این پهنه طبیعی، بخشی از حریم منظر شهر است؛ منظری که به همه شهروندان و حتی به کره زمین به واسطه ی زیبایی رنگش و حتی سرخابش تعلق دارد، نه به گروهی خاص برای سود کوتاهمدت. تخریب این منظر، یعنی محروم کردن نسلهای آینده از حق دیدن، نفس کشیدن و زیستن در شهری متوازن.
منظر شهری، همچون آب و هوا، کالایی خصوصی نیست. از بین بردن آن، نوعی تعدی به حقوق عمومی است؛ حقی که در هیچ قراردادی قابل واگذاری نیست.
نابودی پهنه طبیعی؛ اقدامی غیرمجاز و غیرقابل برگشت
تخریب پهنههای طبیعی کوهستانی، حتی اگر با مجوزهای موقت و تفسیری انجام شود، از منظر علمی و زیستمحیطی غیرمجاز است. خاک، پوشش گیاهی، شیب طبیعی زمین و اکوسیستمهای کوهستانی، در مقیاس انسانی قابل احیا نیستند. آنچه در چند ماه یا چند سال با بولدوزر نابود میشود، برای بازگشت به وضعیت پیشین به قرنها زمان نیاز دارد—اگر اصلاً بازگشتی در کار باشد.
این اقدامات، نهتنها طبیعت را از بین میبرند، بلکه شهر را در برابر فرسایش، سیلاب، رانش زمین و مخاطرات اقلیمی آسیبپذیرتر میکنند.
کوهستان و نفس شهر؛ رابطهای حیاتی
کمتر به این نکته توجه میشود که کوهستانهای پیرامون تبریز، نقش مهمی در جریان طبیعی باد و تهویه هوای شهر دارند. تغییر شکل این پهنهها با ساختوسازهای سنگین و متراکم، میتواند مسیرهای طبیعی گردش هوا را مسدود کند؛ نتیجه آن، افزایش ماندگاری آلایندهها، تشدید آلودگی هوا و کاهش کیفیت زندگی شهروندان است.
در شهری که همین امروز نیز با چالش آلودگی هوا دستبهگریبان است، هر اقدامی که جریان طبیعی باد را مختل کند، نهفقط غیراصولی، بلکه ضد سلامت عمومی است.
مسئولیت امروز، پاسخگویی فردا
تصمیمهایی که امروز درباره کوهستانها و گسلها گرفته میشود، فردا دیگر قابل اصلاح نخواهد بود. اینجا بحث توسعه یا توقف توسعه نیست؛ بحث نوع توسعه است. توسعهای که بر ویرانههای طبیعت، امنیت و حقوق عمومی بنا شود، نه پایدار است و نه اخلاقی. کوهستان سرخفام تبریز، ثروتی جاویدان است؛ ثروتی که اگر از دست برود، هیچ پروژه و هیچ درآمدی جای آن را نخواهد گرفت. حفاظت از آن، نه انتخابی سلیقهای، بلکه وظیفهای قانونی، علمی و اخلاقی در برابر شهر، شهروندان و نسلهای آینده است .
کوی سرخاب در شمال شهر و در حوزهٔ منطقهٔ یک شهرداری تبریز در دامنه کوه عون بن علی قرار گرفتهاست، کوهی که به عینالی داغی و سرخاب هم معروف است.
