به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از تی آر تی خبر، تجزیه و تحلیل دقیق تر ترجیحات اقتصادی با درک بهتر عملکرد مغز انسان امکان پذیر است.
مطالعات در زمینه اقتصاد عصبی نیز با هدف تکمیل کاستی های نظریه های اقتصادی موجود، انجام می شود.
اقتصاد رشتهای است که در بیشتر تاریخ بشر وجود داشته است و تعداد زیادی از دانشمندان نظریهها و مفروضات را مطالعه و ارائه کردهاند.
با این حال، مانند بسیاری از موارد، اجزای اقتصاد و ترجیحات مردم می تواند در طول زمان تغییر کند.
در این مرحله، درک کاستیهای نظریههای موجود، تحلیل ترجیحات در حال تغییر و کشف دلایل احساسی این تغییرات از اهمیت بالایی برخوردار است.
و این بار ترجیحات انسان در این زمینه را با متغیرهای زیادی با استفاده از تکنیک های علوم اعصاب بررسی می کنند.
این رشته که از نظر تعیین استراتژیها و سیاستهای اقتصادی بسیار حائز اهمیت است، یکی از اولین مطالعات آکادمیک در حوزه خود است.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد استانبول می گوید : هدف از تجزیه و تحلیل ترجیحات اقتصادی افراد، به ویژه اقتصاد اعصاب، با فناوری های فعلی نادیده گرفتن نظریه های موجود نیست.
وی می گوید :غنی سازی نظریه بر مبنای واقعی تر، که با تحقیقات بین رشته ای انجام می شود هدف علم اقتصاد عصبی است.
با پیشرفت فناوریهای تصویربرداری عصبشناسی، بررسی مغز در فرآیند تصمیمگیری بیش از پیش ممکن شده است.
تحقیقاتی که از سال ۱۹۵۳ در زمینه های اقتصاد رفتاری و تجربی گسترش روزافزونی یافته است، امروزه با آزمایش های آزمایشگاهی جایگاه مهمی در تحقیقات اقتصادی پیدا کرده است.
دکتر کوچاسلان سخنان خود را اینگونه ادامه می دهد: در سالهای اخیر، تعداد مطالعات میان رشتهای با هدف درک بهتر رفتار اقتصادی افراد و بهبود آن با تکمیل نواقص تئوریهای موجود در این معنا به سرعت افزایش یافته است. اقتصاد عصبی با آزمایش بدیهیات این نظریه با استفاده از تکنیک های عصب شناسی برای درک بهتر رفتار اقتصادی پدیدار شد.
فهرست
همه چیز برای درک بهتر مردم است
ساختار نظری که رفتار اقتصادی، تصمیمگیری، انتخابها و ترجیحات را تبیین میکند، اساساً مبتنی بر مفاهیم «عقلانیت اقتصادی» است با این حال، عواملی مانند احساسات، هورمون ها و فرآیندهای تصمیم گیری اقتصادی ممکن است همیشه پیش بینی ها و مفروضات این مفاهیم را برآورده نکنند.
هدف مطالعات در زمینه اقتصاد عصبی نیز درک بهتر افراد با تمرکز بر ترجیحات “غیرقابل پیش بینی” است.
پروفسور دکتر. کوچاسلان می گوید :تمام این مطالعات برای درک بهتر مردم است.«وقتی به آنچه در اطرافمان می گذرد نگاه می کنیم، وقتی رویدادهای اقتصادی را مشاهده می کنیم، هر رویدادی که در بولتن های خبری می بینیم و تماشا می کنیم بر زندگی و تصمیم های ما تاثیر گذار است چراکه اقتصاد در حوزه علوم اجتماعی نیز مطالعه می شود.
بنابراین، همه چیز اساساً به درک بهتر افراد مربوط می شود. هر مطالعهای که مبانی رفتار اقتصادی انسان، بهویژه اقتصاد عصبی را بررسی میکند، بدون شک به حداقل کردن مشکلاتی که ممکن است در زندگی واقعی با آنها مواجه شویم یا ارائه راهحلهای واقعبینانهتر کمک خواهد کرد.
می توان به نتایج دقیق تری دست یافت
میزان موفقیت یک استراتژی اقتصادی که به لطف مطالعات در زمینه اقتصاد عصبی و نتایج به دست آمده ایجاد می شود نیز بالاتر است. اطلاعات واضح در مورد ترجیحات بالقوه مخاطب هدف، نرخ خطای کمتری را تضمین می کند. بنابراین این اطلاعات برای تصمیم گیرندگان از اهمیت بالایی برخوردار است.
روشهای مورد استفاده در زمینه اقتصاد عصبی امکان جستجوی اساس رفتار اقتصادی و فرآیندهای تصمیمگیری اقتصادی در مغز را فراهم می کند، به عبارت دیگر، با فعال سازی مناطق مربوطه، شما در واقع پاسخ فرد را به یک معنا پیش بینی کرده و مشاهده می کنید، بنابراین، فعال شدن در مغز واضح ترین اطلاعات را به ما می دهد.
اقتصاد عصبی در استراتژی بازاریابی
این علم همچنین در استراتژی های بازاریابی استفاده می شود چرا که می توان با استراتژی هایی که توسط رشته اقتصاد عصبی تعیین می شود در زندگی روزمره مواجه شد. به خصوص در زمینه بازاریابی، تحقیقات عصبی-اقتصادی اغلب مورد استفاده قرار می گیرد.
پروفسورکوچاسلان معتقد است: بسته بندی، عطرها و موسیقی مورد استفاده در فروشگاه های بارزترین نمونه های این امر است.
وی گفت:«این رشته در واقع یک رشته جدید نیست ولی اکنون مطالعات در این زمینه به نقطه دیگری رسیده است و کارهای بسیار ویژه تری در حال انجام است.
در زمینه بازاریابی، تحقیقات زیادی با استفاده از تکنیک ها و روش های عصب شناسی انجام می شود.
وی ادامه داد:بسته بندی محصولات مختلف، رنگ ها، موسیقی هایی که در فروشگاه ها می شنویم… برخی برندها رایحه های منحصر به فرد خود را دارند که در فروشگاه هایشان استفاده می کنند، آنها در هر شعبه خود از این رایحه ها استفاده می کنند. در واقع همه اینها مبانی و دلایل علمی دارند. برندهای بزرگ این تحقیقات را انجام داده اند و با نتایجی که به دست می آورند، استراتژی های خود را تعیین می کنندو این نمونه بارزی از نقش افرینی اقتصاد عصبی در دنیای اقتصاد امروز است.