به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از عصرایران؛ اتانازی يا مرگ خوب و خودخواسته، راهي براي خلاص شدن بيماران لاعلاج از درد و رنج غيرقابل تحمل است. اينكه بيمار داوطلبانه و با كمك پزشك به زندگي خودش خاتمه دهد، “مسئلهاي اخلاقي و ديني” در جهان كنونی است.
رشد تمايل افكار عمومی و به ويژه رغبت بيماران لاعلاج به قانوني شدن اتانازی، نشانۀ ضرورت پرداختن به وجوه گوناگون اين مسئله است. در بررسی مسئلۀ اتانازی، یکی از موضوعات نیز پرداختن به سابقۀ این امر در زندگی بشر است.
آیا اتانازی در جهان قدیم هم وجود داشت؟ اگر پاسخ مثبت است، انسانها از چه روشهایی برای اتانازی استفاده میکردند؟ یعنی مرگ خوب و خودخواسته فرهنگها و جوامع گوناگون چگونه رقم میخورد؟
نوح يووال هراري در كتاب معرفتافزاي “انسان خردمند” نوشته است كه انسانهاي شكارگر-خوراكجوی دوران باستان، از آنجا كه غالبا در حال حركت بودند، پيرزنان و پيرمردان فرتوت و بهشدت بيمار را ميكشتند تا گروه كوچكشان بتواند به حركت ادامه دهد و زندگي برايشان راحتتر باشد.
وی اين اقدام را نه نشانۀ بيرحمی انسان شكارگر پنجاههزار سال پيش، بلكه كاری شبيه سقط جنين و اتانازی در زندگی انسان مدرن امروزی ميداند.
اما جدا از قتلهايی از اين دست كه به زندگی پيرزنان و پيرمردان دردمند دوران باستان پايان میداد و زندگی گروههای شكارگر را نيز سهلتر میكرد، اتانازی در تمدنهای سههزار سال اخير نيز كم و بيش وجود داشت.
يونگ دربارۀ اتانازی در هند باستان نوشته است: «در هند برخلاف غرب پاياندادن به زندگی در ميان بيماران، افراد محزون، دلسرد و ناتوان براي قرنها بعد از دورۀ كلاسيك (قرن هشتم قبل از ميلاد) پذيرفته شده بود. تاريخچۀ هند ثابت میكند كه يك فرهنگ بزرگ جهاني، طي هزار سال، زمانی كه كيفيت زندگي غير قابل قبول در نظر گرفته میشد، روشی براي اعطای معنای مثبت به مرگ خودخواسته پيدا كرده است.»
ولي با ظهور بودا، كمكم مخالفت با اتانازی قوت بيشتری يافت. بودا پايان دادن به زندگي را در هر مرحلهای از زندگی، نادرست ميدانست. در يونان و روم باستان، مرگ اختياری امر مقبولي بود. كسي كه خواهان پاياندادن به زندگی و خلاصشدن از درد و رنج بود، اجازه داشت hemelock يا سم شوكران بنوشد.

شايد مشهورترين اتانازی تاريخ متعلق به سقراط باشد كه در زندان دموكراتهای آتنی، جام شوكران را به اختيار سر كشيد. برای سقراط امکان فرار از زندان وجود داشت ولی او مرگ را به نپذیرفتن قانون ترجیح داد. با این حال در مرگ او عنصری از اجبار وجود داشت که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اما جدا از مرگ نه چندان اختياری سقراط، بيماران و افسردگان يوناني نهتنها میتوانستند جام شوكران را سر بكشند بلكه ديگران هم، در صورت لزوم، در اين شوكراننوشی مرگآور به آنها كمك میكردند.
كمك پزشكان به بيماران برای انجام اتانازي با استفاده از سم شوكران، در يونان آن دوران چنان فراوان بود كه سوگند بقراط در مخالفت با آن پديد آمد.
سوگند بقراط، سوگندنامۀ دانشجويان پزشكی است كه در يكي از بندهاي آن آمده است: «به خواهش اشخاص به هيچكس داروی كشنده نخواهم داد و مبتكر تلقين چنين فكری نخواهم بود.»
در چين باستان مكانهای زيادي براي كشتن بدون درد (painless killing) وجود داشت. كشتن بدون درد و رنج و نيز كشتن جنگجويانی كه بهشدت زخمی شده بودند و اميدی به زنده ماندنشان نبود، در چين باستان امری رايج و پسنديده بود.
خودكشی هم در موارد ضروری، در چين باستان نه تنها گناه و انحراف نبود بلكه تا مدتها نيز تحسين میشد. البته اگر كسی به سالمندان و بيماران فشار میآورد تا خودكشی كنند يا خودش در كشتن آنها، بدون رضايتشان، مشاركت میجست، بايد وصيتنامهاش را پيشاپيش مینوشت؛ چراكه سزاي چنين عملی در چين باستان مرگ بود.
در ژاپن هم هاراگيری قرنها بلامانع بود. سامورايیها برای آنكه اسير دشمن نشوند يا برای جبران خطای فاحشي كه انجام داده بودند، هاراگيري میكردند تا شرافتشان محفوظ بماند. هاراگيری يا خودكشی شرافتمندانه، فرو كردن شمشير در شكم و حركت دادن آن به چپ و راست است.

پس از روی كار آمدن دولت مدرن ميجی، هاراگيری در سال 1873 ممنوع اعلام شد ولي سامورايیها و مردم عادی ژاپن تا سالها بعد همچنان به آن مبادرت میورزيدند. پس از اينكه دولت ژاپن در جنگ جهانی دوم تسليم متفقين شد، بسياری از سربازان ژاپنی، هاراگيری كردند تا به تسليم شدن كشورشان در جنگ اعتراض كنند.
هاراگيری البته با آنچه در هند و چين و روم و يونان باستان رايج بود، تفاوت دارد. يعني هاراگيري در واقع مصداق خودكشی است نه اتانازی. به این معنا که هاراگیری، مرگی با حداقل درد ممکن نبود بلکه مرگی دردناک بود؛ برخلاف مرگ ناشی از نوشیدن شوکران.
آنچه در چين و هند و يونان و روم هم میگذشت، اشكال ابتدايی اتانازی بود و با ملاكهای امروزی، چيزی مابين خودكشی و اتانازی محسوب میشود.
اما چه در شوكراننوشی و چه در هاراگيری، كسي كه تن به مرگ میداد، معتقد بود “مرگ خوب” را برگزيده است. دليل اين انتخاب، گاهی پرهيز از درد و رنج بيماری يا جراحتهای جنگی لاعلاج بود، گاهی نيز پرهيز از تلخی و رنجِ زندگی غيرشرافتمندانه.
در ایران اتانازی ممنوع است ولی بحثهای فقهی گوناگون و پردامنهای نیز دربارۀ این موضوع درگرفته است و بعید نیست در آیندۀ نه چندان دور، با اتانازی به نحو مشروط موافقت شود.
البته اتانازی حیوانات در ایران ممنوع نیست. اگرچه اتانازی حیوانات “مرگ خودخواسته” محسوب نمیشود و باید آن را صرفا “مرگ خوب” قلمداد کرد. در بیمارستانهای دامپزشکی، در صورتی که برای یک حیوان مبتلا به بیماری لاعلاج نتوان کاری انجام داد، حیوان بیچاره با تزریق دو آمپول به آغوش مرگ فرستاده میشود. آمپول نخست، او را بیهوش میکند و آمپول دوم به زندگیاش خاتمه میدهد.
در دنیای مدرن، روند قانونی شدن اتانازی از اواخر نیمۀ اول قرن بیستم آغاز شد. سوئیس با تصویب قانون مربوط به اتانازی در سال 1942، نخستین کشوری است که مرگ خودخواسته را به رسمیت شناخته است.

فیلم “من پیش از تو” (Me Before You)، با بازی به یاد ماندنی امیلیا کلارک، یکی از مشهورترین فیلمهای مربوط به اتانازی است و موردی خاص از اتانازی را نشان میدهد که دلیلش صرفا معلولیت (قطع نخاع) جوان متقاضی اتانازی است. یعنی در این فیلم، “ناتوانی” دلیل درخواست اتانازی است نه درد و رنج زایدالوصف یک بیماری دشوار.
