به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از اؤلکه، بخشی از این اعترافات مربوط به نسلکشی خوجالی در فوریه ۱۹۹۲ و حوادث پس از آن بوده است.
بابایان در اعترافات خود در مرحله بازجویی گفته است که در تاریخ ۲۴ فوریه آرکادی شیرینیان در مقابل سه گروهان سخنرانی کرده و اعلام کرده بود که شب بعد یعنی در تاریخ ۲۵ فوریه ۱۹۹۲ آنها به شهر خوجالی حمله کرده و علیه مردم غیرنظامی آذربایجانی که در آنجا زندگی میکردند، قتلعام انجام خواهند داد. به دستور آرکادی شیرینیان نیروها اقدامات آمادهسازی برای حمله را آغاز کردند.
بابایان افزود: پیش از حمله شهر خوجالی از مواضع توپخانهای و سامانههای راکتانداز که در ارتفاعات کوهستانی که در خانکندی مستقر بودند، به طور بیوقفه هدف گلولهباران توپخانه، خمپاره و دیگر سلاحهای سنگین قرار گرفت.
این حمله توپخانهای حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه ادامه داشت و پس از آن در شب ۲۵ به ۲۶ فوریه حوالی ساعت ۱۲ شب نیروهای مهاجم وارد شهر خوجالی شدند.
بابایان در ادامه گفت: به محض ورود به خوجالی آنان با استفاده از اسلحههای خودکار، مسلسلها و نارنجکاندازها شروع به تیراندازی به سمت مردم غیرنظامی و آتش زدن خانهها کردند. برخی از ساکنان با پای برهنه و در حالی که نوزادان خود را در آغوش داشتند، با عبور از رودخانه قارقار که از نزدیکی خوجالی میگذشت، به سمت کوههای اطراف و روستای «شلی» در منطقه آغدام گریختند. اما نیروهای ارمنی که از قبل در اطراف شهر پستهای کمین ایجاد کرده بودند، به سوی فراریان تیراندازی کرده و بسیاری از آنها را کشتند.
در جریان این حمله خانهها غارت و به آتش کشیده شدند، زنان مورد تجاوز قرار گرفتند، مردم به شدت شکنجه شدند و حتی تانکها و خودروهای زرهی از روی اجساد مردم عبور کردند و آنها را له کردند.
بابایان اعتراف کرده است که خود او نیز طبق دستور بدون تمایز بین زن، مرد، پیر و جوان، با اسلحه خود به مردم تیراندازی کرده است. آرکادی شیرینیان و سایر فرماندهان دستور داده بودند که در این حمله وحشیگریهای ویژهای انجام شود.
به دلیل اینکه شهر خوجالی برای مدت طولانی در محاصره بود، ساکنان نتوانستند از شهر خارج شوند و در هنگام حمله نیز تنها تعداد بسیار کمی توانستند جان خود را نجات دهند.
بابایان در پایان اعترافات خود بیان کرده است که از ۲۶ فوریه تا ۸ مارس ۱۹۹۲ غارت و جنایات در خوجالی ادامه داشته است.