به گزارش یازاکو، بازگشت ایده تکمیل سدهای مخزنی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، نه یک خطای فنی، بلکه بیاعتنایی آشکار به تجربه شکستخورده یک دهه گذشته است. سدهایی که در سال ۱۳۹۵ به تشخیص ستاد احیای دریاچه اورمیه متوقف شدند، امروز در شرایطی دوباره از کشوها بیرون کشیده میشوند که نه دریاچهای باقی مانده و نه آبی برای تنظیم.
دو سد باراندوزچای و نازلوچای با ظرفیتی حدود ۲۶۰ میلیون مترمکعب، نزدیک به ۱۰ درصد حقابه زیستمحیطی دریاچه اورمیه را در خود حبس میکنند؛ آن هم در حوضهای که هر مترمکعب آب ذخیرهشده، بهطور قطعی به گسترش کشت، افزایش برداشت و تشدید مصرف منجر میشود. تجربه گذشته نشان داده که سدسازی در این حوضه هرگز به «مدیریت مصرف» ختم نشده و همواره به توسعه عطش کشاورزی و مرگ تدریجی دریاچه انجامیده است.
مسأله فقط دو سد نیست. خطر بزرگتر، باز شدن دوباره درِ پروژههای نیمهتمامی است که سالها به دلیل ملاحظات محیطزیستی متوقف شده بودند؛ از سیمینهرود گرفته تا لیلان و ونیار. تکمیل باراندوز و نازلو، عملاً بهانهای برای احیای یک زنجیره مخرب سدسازی خواهد بود؛ زنجیرهای که نتیجه آن پیشاپیش روشن است.
تناقض تلخ ماجرا اینجاست که این تصمیمات در زمانی مطرح میشود که در سال آبی جاری، حتی سدهای بهرهبردار حوضه نیز با کمترین حجم ذخیره آب مواجهاند و امیدی به تأمین پایدار آب شرب و محیطزیست وجود ندارد. در چنین شرایطی، سخن گفتن از سدسازی جدید، بیشتر به فرار رو به جلو در برابر واقعیت خشکشدن ارومیه شباهت دارد تا راهحل.
اگر وزارت نیرو و سازمان برنامه و بودجه قصد دارند مسئولیت تاریخی خود را نادیده نگیرند، تنها یک راه پیشروست: مخالفت صریح با تکمیل این سدها و حذف کامل هرگونه ردیف اعتباری برای آنها در بودجه ۱۴۰۵. هر تصمیم دیگری، به معنای امضای رسمی پایان دریاچه اورمیه است؛ پایانی که اینبار هرگز نمیتوان آن را به گردن خشکسالی انداخت.
