به گزارش پایگاه خبری یاز اکو علیرضا سلطانی نوشت: قرار بود انقلابی در اقتصاد راکد و نفت زده ایران ایجاد کند. قرار بود ناجی تولید شده و تولید را از بن بست و رکود خارج کند.
قرار بود نظم و انضباط مالی را به اقتصاد برگرداند و قطار اقتصاد کشور را در ریل خود قرار دهد .
قرار بود حامی دستگیر و کمک حال اقشار کم درآمد و تهیدست جامعه باشد و آنها را به چرخه اقتصادی کشور برگرداند.
قرار بود به تقویت طبقه متوسط جامعه از طریق کمک به ایجاد و تقویت زمینه های اشتغال و کارآفرینی کمک کند.
قرار بود پایانی بر عدم شفافیت ، رانت و فساد در اقتصاد ایران باشد و ده ها قرار بود دیگر.
اما بعد از گذشت ۱۳ سال از آغاز به اصطلاح “انقلاب اقتصادی” یا همان هدفمندی یارانه ها ، نه تنها هیچ کدام از این قرارها محقق نشده است بلکه عملا مشکلات و چالش های اقتصاد ایران را تشدید کرده است .
هدفمندی یارانه چاله ای بود که با گذشت زمان به چاهی برای اقتصاد ایران تبدیل شده است. چاهی که انتهایی به لحاظ پرداخت هزینه نداشته و مدام در حال عمیق تر شدن است .
مشکل از آنجا آغاز شد که طرح خوبی به نام هدفمندی یارانه ها از همان ابتدا و قبل از اجرایی شدن، دچار انحراف شد؛ انحراف سیاستگذاری و سپس اجرایی.
هدفمندی یارانه ها، سیاست و طرحی تجربه شده و مثبت در خیلی از کشورها در سه دهه اخیر بود. طرحی که کشورهای متعددی را در اروپای شرقی ، آسیا و آمریکای لاتین در مسیر جهش اقتصادی و توسعه ای قرار داد اما این طرح از همان ابتدا به لحاظ برنامه ریزی و اجرا دچار اشکالات بنیادین بود.
نگارنده فراموش نمی کند که در چند ماه مانده به اجرای طرح ، در جلسه ای با حضور کارشناسان اقتصادی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت و طراح طرح ( وزیر اقتصاد دولت دهم)، قرار بود از انقلاب اقتصادی خود رونمایی کنند. پس از توضیحات مفصل رئیس جمهور دهم و مشاورین وی از طرح انقلاب اقتصادی و تاکید بر اینکه روی طرح چندهزار ساعت نفر، کار کارشناسی صورت گرفته، نگارنده از رئیس جمهور خواست تا خلاصه یا جمع بندی مبانی مکتوب کارشناسی طرح را در اختیار حاضران قرار دهند.
درخواستی که در آن جلسه اجابت نشد و پس از چند روز جزوه ای ۱۰ صفحه ای آنهم در حد معرفی طرح که تکرار مباحث جلسه حضوری بود، برای حاضران در آن جلسه ارسال شد.
طرح هدفمندی یارانه ها با عنوان پر طمطراق انقلاب اقتصادی، موجی بود که سیاسیون روز دولت و کشور بر آن سوار شدند و اهداف پوپولیستی خود را به نام مردم اما از جیب، سرمایه و آینده مردم دنبال کردند. آنها تصور نموده و می کنند از اینکه پول نقد بین مردم توزیع کرده اند، نامشان در دل مردم و تاریخ به نیکی باقی خواهند ماند. اما قطعا تاریخ و مردمان آینده در مورد آنها طور دیگری قضاوت خواهند کرد.
اما در این ماجرا فقط دولت احمدی نژاد مقصر نیست. چاله ای که دولت احمدی نژاد با اهداف پوپولیستی برای کشور حفر کرد با محافظه کاری، سیاست بازی و بی تفاوتی دولت روحانی تبدیل به چاهی عمیق شد؛ حال آنکه انتظار می رفت دولت یازدهم که با شعار تدبیر و عقلانیت روی کار آمده بود، با سیاست گذاری درست و رفع انحرافات سیاسی و اقتصادی، طرح را اصلاح کرده و مانع از هدر رفتن صدها هزار میلیارد تومان از سرمایه و ثروت کشور شود و در مقابل با توجه به شرایط تحریمی و محدودیت منابع اقتصادی، زمینه هدایت منابع اقتصادی در بخش تولید از یک سو و توانمند سازی اقشار آسیب پذیر از سوی دیگر گردد.
این اتفاق در طول ۸ سال دولت روحانی نه تنها رخ نداد بلکه دولت های یازده و دوازده به همان دلایلی که در سطور گذشته اشاره شده، به این انحراف و آفت بزرگ در اقتصاد کشور کمک کردند و میراثی نامیمون برای دولت بعدی به یادگار گذاشتند.
اما دولت سیزدهم نیز نه تنها قصد توقف این مسیر نادرست را ندارد بلکه با سیاست های اشتباه، تشدید و تعمیق این شرایط را شاید با همان اهداف پوپولیبستی ابتدایی دنبال می کند. شاهد ماجرا اینکه از هفته ها قبل تیم اقتصادی دولت وعده یک خبر و گشایش خوب را برای مردم می دهد که اخیرا مشخص شده این خبر و گشایش خوب، دوبرابر شدن پرداخت یارانه نقدی به یارانه بگیران است.
فارغ از اینکه باید به تبعات این تصمیم به لحاظ اقتصادی، ایجاد تورم، کوچک تر شدن سفره خانواده ها و رانت های پشت پرده آن توجه کرد، به این سوال باید پاسخ داده شود که به راستی یارانه ۹۰ هزار تومانی چه دردی از مردم و خصوصا اقشار آسیب پذیر و تهیدست را درمان می کند.
با یارانه ۴۵ هزار تومانی سال ۸۹ می شد سه کیلو گوشت گوسفندی ، ۱۵ کیلو مرغ و ۱۵ کیلو برنج درجه یک داخلی خرید. اما با یارانه ۹۰ هزار تومانی سال ۱۴۰۰، می توان نیم کیلو گوشت، ۳ کیلو مرغ و ۱٫۵ کیلو برنج داخلی خرید کرد. آیا این اقدام – افزایش ۲ برابری یارانه نقدی-، سفره مردم را پررنگ می کند؟
در حال حاضر هر ماه ، رقمی در حدود ۳۱۵۰ میلیارد تومان یارانه به ۷۰ میلیون ایرانی پرداخت می شود که مجموع سالانه آن ۳۷۸۰۰ میلیارد تومان می شود. قرار است به گفته برخی مسئولان اقتصادی دولت این رقم با دوبرابر شدن یارانه نقدی از دی ماه، ماهیانه به ۶۳۰۰ میلیارد تومان و سالیانه ۷۵۶۰۰ میلیارد تومان افزایش یابد.
سوال این است که در شرایط کسری شدید بودجه سال جار، رقم ۹۵۰۰ میلیارد تومان یارانه نقدی اضافه چگونه تامین خواهد شد ؟
در طول ۱۲ سال گذشته ، در حدود ۴۵۳ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی به ایرانیان پرداخت شده است. این رقم که ارزش واقعی آن خیلی بیش از ارزش اسمی آن است ، در صورتی که به صورت هدفمند و در راستای طرح واقعی هدفمندی یارانه ها هزینه می شد، سرمایه ای بیش از ۱۰ برابر را برای کشور در حوزه های تولید ، اشتغال و توانمندسازی اقشار آسیب پذیر ایجاد می کرد.
پس از گذشت ۱۲ سال آنچه از هدفمندی یارانه ها و ۴۵۳ هزار میلیارد تومان باقی مانده، چیزی جز گسترش و افزایش اقشار آسیب پذیر و هدر رفتن ثروت ایرانیان نیست.
دولت سیزدهم باید شجاعت به خرج داده و به جای دمیدن در سیاست های پوپولیستی و هزینه زا و تکرار خطای راهبردی دولت های گذشته ، گام در مسیر اصلاح طرح هدفمندی یارانه گذاشته، ضمن توقف پرداخت یارانه یکسان و همگانی، اقشار آسیب پذیر ( دهک های پایین ) راشناسایی کرده و یارانه نقدی آنها را نه دوبرابر بلکه متناسب با تاثیر واقعی در معیشت آنها، تا چند برابر افزایش دهد و در عین حال با هدایت منابع حاصل از هدفمندی به تولید، زمینه حمایت از بخش های اشتغال آفرین و ثروتزا را فراهم کند.
درک این مهم اگر ملاحظات سیاسی اجازه دهد، چندان سخت نیست.