یازاکو؛ محمد فرجپور باسمنجی – نهم شهریور ماه روز غرق شدن یا غرق کردن زنده یاد صمد بهرنگی آموزگار و منتقد فرهنگی ، نویسنده و محقق دوره پهلوی است که بازتابهای زیادی در محافل فرهنگی و رسانه ای ملی و بین المللی داشت.بی شک تاثیر گذاری صمد در آن برهه در عرصه داستان نویسی و قصه گویی و دفاع از فولکلور و زبانهای محلی از جمله زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بر کسی پوشیده نیست.به همین مناسبت یادداشتی را تقدیم خوانندگان ارجمند می نمایم.
در این عصر کرونایی نهم شهریور ماه سال جاری در سواحل ارس مهمان یک باغدار کردشتی بودیم.در لابه لای صحبت ها نام صمد بهرنگی و جریان غرق شدن یا غرق کردن وی در ارس در شهریور ماه ۱۳۴۷ رد و بدل شد با فرزند دبیرستانیام بحث زندگی و آثار و تاثیر صمد بهرنگی در تاریخ ادبیات معاصر ایران تا پاسی از شب ادامه داشت از ان طرف خبر توصیهی امام اوغلی شهردار فرهنگ دوست استانبول منتشر شدهبود که با انتشار ویدیویی از مردم ترکیه میخواست کتاب ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی را برای روزهای کرونایی در میز مطالعهی خود داشته باشند.در مراجعه به آرشیو هفتهنامهی حیدربابا و گفتوگوی اختصاصی حقیر با مرحوم اسد بهرنگی برادر صمد در منزل خاندان بهرنگی در چرنداب بار دیگر تاثیر این آموزگار و نویسندهی پرشور تبریزی در فضاهای فرهنگی و آموزشی و مطبوعاتی دهههای ۴۰ و ۵۰ را دوباره مرور کردم.صمد بهرنگی(۱۳۴۷_۱۳۱۸)آموزگار،منتقد اجتماعی،مترجم و پژوهشگر ادبیات کهن آذربایجان،دانش آموختهی زبان انگلیسی دانشکدهی ادبیات دانشگاه تبریز و مسلط به زبانهای ترکی استانبولی،ترکی آذربایجانی،فارسی و انگلیسی بود و عشق خواندن و نوشتن و از همه مهم تر تدریس از دبستان تا دبیرستان در او موج میزد.نگاهی به آثار و مقالات و سخنرانی های او نشان میدهد وی دغدغهی مشق و تحصیل و آموزش اصولی و استاندارد دانشآموزان را با در نظر گرفتن زبان،اقلیم،فرهنگ و اقتصاد در نظر داشت و به عنوان یک روشن فکر تمام عیار طغیان به بیعدالتی و قالب های محتوایی نظام آموزش وقت را در نهاد خود تقویت کرده بود.او از ترک تحصیل دانش آموزان به بهانهی کمک به اقتصاد خانوادهها به ویژه در روستاهای آذربایجان غمگین و ناراحت بود و در سخنرانی ها و محافل عمومی از مردم میخواست که بچههای خود را برای خواندن و نوشتن و ژرف اندیشی و آگاهی بخشی به مدرسه بفرستند. صمد به شیوههای کهنه و به عاریت گرفتهی نظام آموزشی ایران از غرب میتاخت و در کتاب《کند و کاوی در مسائل تربیتی ایران》با دیدی موشکافانه و با بهرهگیری از تجارب تدریس خود از دبستان تا دبیرستان و در شهر و روستا به دولت مردان وقت پیشنهاد بازنگری در محتوای دروس مدارس را به صورت مکتوب و کاربردی ارائه میکرد و معتقد بود که فضاسازی کتاب های آموزشی ارتباط اثر بخشی با زندگی دانش آموزان و واقعیت های موجود ندارد و سیستم آموزشی وقت به دنبال گرفتن فرصت های طلایی تفکر واقعی از دانش آموزان است. نفوذ صمد در میان مردم مثال زدنیاست در شهر و روستا،مدرسه،قهوهخانه و در یک کلام در بین مردم بود و با مردم بودن فرصتی مناسب میشد تا وی درد تودههای مردم را بهویژه در حوزهی آموزش رصد نماید.آشکار سازی مقولاتی چون فقر و بیعدالتی آموزشی،کاشتن بذر آگاهی و آگاهیجویی و توجه به ادبیات و زبانهای محلی تم اصلی نوشتهها و قصههای صمد را تشکیل میداد.او با بازخوانی داستان های قدیمی و داشته های فرهنگی مردم آذربایجان همچون کور اوغلی و قاچاق نبی،عنصر مقاومت و عصیان علیه ظلم و ستم حاکمیت را برجسته تر میکرد. کتاب الفبای آذربایجانی که از سوی زندهیاد جلال آل احمد به سازمان جهانی پیکار با بیسوادی فرستاده شد،آلام و مطالبات مردمی سختکوش و جغرافیای فرهنگی بود که از زمان شکل گیری حکومت پهلوی یکسان سازی فرهنگی را دنبال میکرد و حق خواندن و نوشتن به زبان مادری را به قومیت ها و فرهنگ های ایران بزرگ نمیداد. با این حال انتشار آثار ترکی صمد ساواک را برمیآشفت.دستگاه مخوفی که دنبال سرکوب نویسندگان و روشن فکرانی بود که به قول جلال آل احمد دنبال استیفای حق طبیعی خود یعنی خواندن و نوشتن به زیان مادری بودند.تعلیق شش ماههی وی از سوی مسئولان وقت از تدریس و انتقال از دبیرستان به دبستان دهات آذرشهر تاوانی بود که صمد پرداخت. گیرایی و سادگی آثار وی به قول زندهیاد غلام حسین ساعدی از دیگر ویژگی های آثار این نویسنده به شمار میرود چراکه صمد خواندن و نوشتن برای کودکان و نوجوانان را به صورت دیگری در آورد و به حق پدر داستان نویسی کودک ایران لقب گرفت.
آثار و نوشته ها و سخنرانی های صمد از صدها عنوان میگذرد که هنوز هم در جای جای عالم هستی خواننده دارد،ماهی سیاه کوچولوی او که بارها جوایز منطقهای و بین المللی را کسب کرده است هنوز هم توصیهی شهرداری استانبول برای مطالعهی مردم ترکیه میشود خلاصه صمد خودش میگفت: کسی نشد مرا آبیاری کند و به قول شادروان دکتر غلام حسین یوسفی اگر میماند و در ۲۹ سالگی جوان مرگ نمیشد،بی شک نویسندهی جهانی بود و شاید جایزهی نوبل ادبیات نصیب این آموزگار طغیانگر روشن فکری میشد که در روستاهای آذرشهر شب ها در قهوهخانه میماند،خیال پردازی میکرد و به خلق داستان ها و قصههایش میپرداخت و دست نوشتههایش را برای جلوگیری از پراکندگی و گم و گور شدن با سوزن به هم میدوخت و قبل از چاپ دانش آموزان روستایی ان را میخواندند و همین دستنوشتهها امروزه مجموعهی داستانهایی را تشکیل میدهند که ساده و بی آلایش اما ژرف و عمیق بچههای مارا نوید میدهد که《بخوانید،بیاندیشید،بنویسید و مطالبه گر باشید》
صمد بهرنگی و دغدغه های آموزشی و فرهنگی آذربایجان/ آموزگار میماند نوبل میگرفت
نهم شهریور ماه روز غرق شدن یا غرق کردن زنده یاد صمد بهرنگی آموزگار و منتقد فرهنگی ، نویسنده و محقق دوره پهلوی است که بازتابهای زیادی در محافل فرهنگی و رسانه ای ملی و بین المللی داشت.بی شک تاثیر گذاری صمد در آن برهه در عرصه داستان نویسی و قصه گویی و دفاع از فولکلور و زبانهای محلی از جمله زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بر کسی پوشیده نیست.به همین مناسبت یادداشتی را تقدیم خوانندگان ارجمند می نمایم.
لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=77222
- نویسنده : محمد فرجپور باسمنجی
- ارسال توسط : darvazeban2
- بدون دیدگاه