یازاکو؛ جواد نیکبخت _ احتمالا اغلب فعالان و اندیشمندان مرتبط با توسعه شنیده باشند از حدود ۱۸ سال پیش توسط یکی از استانداران و نمایندگان اسبق اوایل انقلاب در استان، تعداد چند ده تن از جناحی که در طول این مدت تغییر چندانی در تعداد و ترکیبشان دیده نمیشود را دور هم جمع کرده و دفتری تاسیس و نامش را “خانه توسعه آذربایجان” نهاده اند.
اخیرا مصاحبهای با یکی از رسانه ها انجام داده و منتقد شرایط و بینش و نگرش مرکز نسبت به استان شده و با توجیه شرایط دوران منصب به خود منتقد دوران خارج از خط فکریشان شده اند. اصلاح طلبی این بزرگواران حقیر را یاد اصلاح طلبی سید ابوالفضل و سید حسین موسوی تبریزی میاندازد چرا که ضعیف شدن و کوچک شدن و حذف تدریجی آذربایجان از تمامی صحنههای کشور و نقش تاریخیاش در دوران صدارت آنها و با حذف تمامی دلسوزان بدست و اراده مبارکشان انجام و در دهههای بعدی توسط اعوان و انصار مورد منصوبشان ادامه یافت. لذا بنظر میرسد رسالت اصلی بزرگواران همیشه در صحنه، حفظ مرکزیت تقسیم مناصب در دوران منتصب و بهره مندی، حفظ و نگهداری خود و همفکرانشان در دوران غیر منتصب میباشد البته اگر شفاف در قالب حزب بودند، جای کوچکترین نقدی نبود اما آنچه ضرورت نگاشتن این یادداشت را فراهم نمود.
استفاده از واژه “توسعه آذربایجان” برای نامیدن جمعشان بدون اشاره به خط و مشی و استراتژی واقعی شان میباشد کاربرد هر دو واژه توسط این اتاق جای بحث دارد.
در دنیای علم مدیریت، توسعه در معنای علمی و کاربردی آن از پایین به بالا و با مشارکت همه افکار موجود جامعه قابل پردازش و پیمایش و دسترسی است.
بعنوان علاقهمند توسعه استان که از نزدیک وضعیت استان و فعالیتهای اتاق منتصب را سالهاست رصد میکنم میپرسم در این دو دهه چند درصد از ترکیب بدنه اصلی تان خارج از جریان خط فکریتان و یا حتی همفکران دارای استقلال رای بوده است؟ با توجه به وجود تشکلات فراگیر مردمی متعدد توسعه با چند تا از این تشکلها نشست و همکاری داشته اید؟ قبول میکنید بعد نشستی که یکی از مدیران منصوب جنابعالی در سالهای گذشته قرار همکاری با تشکل دیگر توسعه ای استان داشت بنا به اظهار مدیرتان بدون توجه به خط فکری آنها تنها بدلیل عدم تحمل هر تشکلی خارج از منویاتتان مخالفت نمودید؟ اصلا چند بار و چند تن و چند گروه غیر همفکرتان را به نشست های محدود سالانه دعوت نموده اید؟ و یا برای نهادینه سازی توسعه بین آحاد جامعه چه فعالیتی را داشته اید؟
و اما عبارت آذربایجان: در این چهار دهه چند مورد از مطالبات اساسی قاطبه مردم و نیازهای ضروری و واقعی آذربایجان را به صورت علنی و مصرانه مطالبه و پیگیری نمودهاید؟ چه اقداماتی حتی به بهای ریسک در موقعیت پدرخوانده گی صورت داده یا به نتیجه رسانده اید؟ آیا خارج از بینش و نگرش مرکزگرایانه سید جواد طباطبائی ها از آذربایجان شناخت دارید و مطالبات و نیازهایشان برایتان قابل پذیرش است؟ البته لطفا مصاحبه و نامه آخرتان را که کپی ایده هایی است که عادی شدنش حاصل سالها تکفیر و هزینه عده ای از فعالین توسعه، توسط جمع تان بود را مثال نزنید.
خوشحال میکنید بفرمائید به اصلاح تفکر و سیاست و روش رسیده اید و گرنه لطفا مفاهیم واژه ها را لوث نکنید جمع را به شکل حزبی و به نام حزب تان درآورید تا مردم از مفهوم واقعی عبارت توسعه و آذربایجان دور و دلسرد نشده و عرصه برای تلاش دغدغه مندان و تشکلات دلسوز توسعه غیر مساعد و زحماتشان خنثی نگردد.
نوشته های نویسنده لزوما مورد تأیید پایگاه خبری یاز اکو نمی باشد.