به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، لبنان برای رهایی از بحرانهای متراکم و متوالی نیازمند چیزی فراتر از یک معجزه است.
به اعتقاد کارشناسان، صرف نام بردن از بحران لبنان به معنای برشمردن تعداد نهچندان کمی از مشکلات و معضلات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی است که هر یک از آنها میتوانند یک دولت را سرنگون و یک کشور را دچار بحران بزرگی کنند.
تقریباً هیچ یک از مسئولان سیاسی و کارشناسان مسائل لبنان جرات بیان واژههای امیدوارکننده در رابطه با این بحران را ندارند.
اگر تا پیش از این از لابهلای جملات این افراد حس ناامیدی و نگرانی به مخاطب القا میشد، امروز حس بدبینی و وحشت است که بر تمامی جملاتشان مستولی شده است.
حتی نجیب میقاتی که با روحیه یک قهرمان المپیک وارد صحنه تشکیل کابینه شده بود امروز حاضر به سخن گفتن درباره تلاشهای خود نیست و در مورد روند پیشرفت آن سکوت اختیار کرده یا واژههای تکراری به کار میبرد.
تنها فعالیتی که رسانههای لبنان تاکنون از تلاشهای میقاتی رصد کردهاند صرفاً ملاقاتهای پشت درهای بسته بین او و شماری از شخصیتهای بارز سیاسی لبنان است، راهی که پیش از او سعد حریری هم طی کرده اما در آخر به یک بنبست رسیده بود.
جالبتر اینکه میقاتی بعد از هر ملاقات خود از مثبت بودن این ملاقاتها حرف میزند، اما هنوز روشن نیست برای رونمایی از یک کابینه در لبنان به چند نظر و امتیاز مثبت نیاز است.
مشکلات در لبنان چنان زیاد شده که مردم این کشور به کلی از آن دل کندهاند و به جای اینکه دنبال شناسایی اعضای کابینه کشور خود باشند، میخواهند بدانند در کدام پمپ بنزین میتوانند باک خودرو خود را پر کنند یا از کدام نانوایی نان تهیه کنند.
آیا غائلهای که با ویرانی بندر بیروت کلید خورد با فروپاشی کامل لبنان به پایان خواهد رسید؟
برای شهروند لبنانی که حتی دیگر قدرت خرید یک بسته پنیر (کیبی) را ندارد و آن را به صورت دانهای از فروشگاهها خریداری میکند دیگر چندان تفاوتی نمیکند نجیب میقاتی ثروتمندترین فرد لبنان چه کسانی را وارد کابینه خود خواهد کرد یا موضع سعد حریری به عنوان یکی از ثروتمندترین شخصیتهای لبنانی چه نظری در مورد این کابینه دارد.
به گمان برخی از کارشناسان، فشارهای اقتصادی عربی-غربی بر دولت لبنان مردم این کشور را گرچه به خیابانها کشانده، اما این اعتراضات بیش از آنکه جنبه سیاسی داشته باشد در راستای تحقق خواستهها و نیازهای اقتصادی است.
با وجود این، جامعه لبنان چه در بعد اقتصادی و چه سیاسی با نقطه خلاصی از بحران فاصله زیادی دارد، چون چه الگوی سیاسی غربی و چه متد سنتی رایج در این کشور ثابت کردهاند هیچ یک ظرفیت رسیدن به خط پایان این دوی ماراتن را ندارند حال آنکه تلفات اقتصادی کشور روزبهروز بیشتر و سهمگینتر میشود.
حال با این تفاصیل، این سوال پیش میآید که آیا غائلهای که با ویرانی بندر بیروت و فروپاشی کابینه حسان دیاب کلید خورد با فروپاشی کامل لبنان به پایان خواهد رسید یا اینکه معجزهای در راه است؟