یازاکو؛ فرامرز تقی لو_ از روزی دکتر مسعود پزشکیان وارد میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری شدند، برخی مدعیان ملی گرایی که در واقع فهم درستی از ملی گرایی وطن پرستانه و مدنی ندارند، به شیوه ای دگرستیزانه و با درکی نژادپرستانه از ملی گرایی، دست به تخریب ایشان با انواع تهمت ها و افتراها همچون قومیت گرایی و حمایت از ایران ستیزان و تجزیه طلبان زدند. هوشنگ امیراحمدی از ترکی و کردی صحبت کردن پزشکیان و معرفی خود به عنوان ترک _و نه به عنوان آذری_ و یا ترکی صحبت کردن با فرزندان و نوه های خود، برآشفت و او را متهم به تجزیه طلبی و ایران ستیزی نمود. حسین دهباشی نیز با شیوه و اتهاماتی مشابه، او را پرچمدار فروپاشی، جنگ داخلی و تجزیه ایران معرفی نمود.
بسیاری نیز از براندازان خارج نشین گرفته تا اصولگرا و اصلاح طلب داخل نشین با مفاهیم و ادبیاتی مشابه به استقبال او رفتند و هر چه در چنته داشتند آوردند تا نگذارند او رئیس جمهور شود. لکن نتیجه نهایی را رای ملت بویژه در مناطق و نواحی محروم و حاشیه رانده ای که با وعده های عدالت طلبی و رفع تبعیض دکتر پزشکیان به پای صندوق های رای آمده بودند، مشخص کرد.
و حال یک تحصیلکرده اقتصاد مدعی آزادی خواهی اقتصادی و سیاسی؛ دکتر موسی غنی نژاد فرصت را برای توپیدن به دکتر پزشکیان بخاطر دیدار با برخی شهروندانی ایرانی ساکن آذربایجان و شهر تبریز مناسب دیده است و او را متهم به همنشینی با “ایران ستیزان و تجزیه طلبان جاهل و مفلوکی که حرف زدن هم بلد نیستند” ، کرده است. او می گوید که به عنوان یک آذربایجانی و تبریزی تحمل دیدن چنین صحنه هایی را ندارد.
البته از این دست افاضات جناب دکتر غنی نژاد کم نیست و ملت ایران و مردم آذربایجان با تلاشهای وی برای غسل تعمید دادن به محمدرضا پهلوی و مشروعیت دادن به کودتای انگلیسی_ آمریکایی ۲۸ مرداد و همچنین هم نوایی و حمایت های وی از ایدئولوژی فاشیستی ناسیونالیزم نژادی باستان گرا و به یادگار مانده از دیکتاتوری پهلوی آشنایی دارند. لکن مساله این است که چگونه فردی که حرف زدن بلد است و مدعی دانش آکادمیک در زمینه اقتصاد، به طرزی عوامانه دیگران و از جمله رئیس جمهور منتخب ملت را متهم به حمایت از تجزیه طلبی و ایران ستیزی می کند؟
مگر این مملکت قانون، دادگستری، دادستان و مدعی العموم ندارد؟ اگر آنهایی که بنا به ادعای شما با رئیس جمهور منتخب ملت دیدار کردند، تجزیه طلب و ایران ستیزند، چرا به جای اینکه در زندان باشند، با رئیس جمهور جلسه تشکیل می دهند؟ مگر نه این است که تجزیه طلبی و ایران ستیزی افتراها و اتهامات بزرگی هستند که نمی توانند همچون نقل و نباتی دلخواه برای منکوب کردن مخالفان فکری و سیاسی در دهان آنهایی که حرف زدن بلدند چرخانده شوند و زمینه ساز نفرت پراکنی و خشونت سیاسی در جامعه شوند؟
جناب دکتر غنی نژاد، اتفاقا بنده هم یک آذربایجانی و ساکن شهر تبریز هستم ولی برخلاف شما که مدعی دانش اقتصادی هستید، تفاوت عدد یک و عدد چند میلیون را خوب می دانم. شما به ادعای خودتان یک نفر آذربایجانی و تبریزی هستید ولی فراموش کرده اید که یک نفر نمی تواند مستبدانه در مقابل چندین میلیون شهروند ایرانی ساکن آذربایجان و تبریز قرار گیرد که به دکتر پزشکیان اتفاقا بخاطر گفتمان و شعارهای عدالت طلبی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی- زبانی و وعده اجرای اصل معطل مانده ۱۵ قانون اساسی و آموزش زبان مادری رای دادند.
تنها چیزی که شبه روشنفکران و تحصیلکردگان دانشگاهی را در مقابل خواست حقیقی ملت ایران و مردم آذربایجان قرار می دهد، استبداد فکری و بدتر از آن تمامت گرایی ایدئولوژیک است. همین استبداد فکری و تمامیت گرایی ایدئولوژیک بود که طیفی از شبه روشنفکران و تحصیلکردگان دانشگاهی را به حمایت از سیاست های ضدانسانی خاندان دست نشانده پهلوی در زمینه دین ستیزی، سنت ستیزی، فرهنگ ستیزی و زبان ستیزی تشویق می کرد.
با این همه، دین، سنت، فرهنگ و زبان اموری نازدودنی باقی مانده اند و بویژه در آذربایجان و تبریز با وجود بقای سیاست همسان سازی زبانی به یادگار مانده از دیکتاتوری پهلوی، خواست و اراده مردم آنگونه که در آمدگاههای ممکن عمومی همچون استادیوم های ورزشی نمود می یابد، در قالب شعار: “تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه” و ” هارای هارای من تورکم” متجلی می شود.
مردم آذربایجان همواره ایران را در وحدت در عین کثرت مبتنی بر عدالت و آزادی فرهنگی_ زبانی فهمیده اند و رای به دکتر پزشکیان برای تحقق این آرمانهای عدالت و آزادی بوده است. شاید طالبان عدالت و آزادی حرف زدن بلد نباشند، لکن صدای بلند وجدان درونشان پایه های استبداد فکری و تمامیت گرایی ایدئولوژیک مدعیان دروغین آزادی را می لرزاند. این لرزه را در دوران پساپزشکیان به خوبی می توان حس کرد.