یازاکو؛ دکتر محمد باقر کریمی – سال ۸۷، در یکی ازشهرها برای والدین خانه ای خریدیم. بعد از یکسال، با دقت یکی از نزدیکان که دانشجوی عمران بود متوجه شدیم که سازنده، یکی از ستون ها را حذف کرده و فروشنده هم طوری معامله را مدیریت کرده که بنده هم به دلیل بی تجربگی متوجه نشده ام. برای شکایت به شهرداری رفتم که شما چرا به این ساختمان پایان کار دادید؟ گفتند چون جریمه ماده ۱۰۰ را داده، قانونا کار ما درست است. من از شکایت صرف نظر کردم ولی همانجا گفتم آیا اینکه سازنده در ساخت دزدی کرده و شهرداری هم بخشی از آن پول دزدی را به عنوان جریمه تطهیر دریافت کرده آیا باعث می شود این خانه برای خریدار امن شود؟ پس حق خریدار بینوا چه می شود!؟
من این مسئله را مصداق فساد ساختاری می دانم. روزی که برای کاهش هزینه دولت، شهرداری ها را خودگردان کردند، شاید بودند خردمندانی که تالی های فاسد آن را در خشت خام می دیدند، اما حرف هایشان به جایی نرسیده بود. چقدر از این فسادهای ساختاری در جای جای نظام دیوانی وجود دارد که ریشه اش در ماده ای از قانون یا یک تبصره ناچیز است و حتی چه بسا پیشنهاد دهندگانشان نیات خیر و مقاصد خوبی هم داشته اند و البته بعضا هم به جهت ساده اندیشی و کم دانشی تصمیم گیران بوده است. اما چون ساختمانی جلوی چشم فرو نمی ریزد، تبعاتشان در کوتاه مدت آشکار نمی شود. دایر کردن مدارس پولی، گزینش های به سبک تفتیش عقاید، و موارد دیگری از این دست، تالی های فاجعه آمیزتری دارند که زمان آن ها را نشان خواهد داد.
تردیدی ندارم که یکی از این ماده ها یا تبصره های ویرانگیر در ریختن ساختمان متروپل دخیل بوده است. گاهی این قوانین ممکن است مستقیما هم دخیل نباشند ولی به مرور، میزان حساسیت را در ذهن و فکر عامل انسانی تصمیم گیر کاهش می دهد، و او هم در مقایسه با برخی قرینه ها، و بعضا هم با چاشنی مصلحت هایی مانند تأمین حقوق کارکنان و یا سایر هزینه های جاری حیاتی، تصمیم به امضاهای مشتبه می گیرد.
دیر یا زود التهاب اجتماعی این حادثه هم فرو خواهد نشست و به موضوع رسیدگی خواهد شد اما این قبیل قوانین و روال ها به مثابه حفره های نفوذ فساد در ساختار اداری دوام خواهد یافت تا بار دیگر در جای دیگری خود را نشان دهد و دوباره همان چرخه تکرار شود. در حالی که مشاهده این وقایع نزد اهل اندیشه و دقت به منزله هشدارهای تکان دهنده ای است که لزوم اصلاحات را در حوزه های مختلف ضروری می نماید. تنها چنین رسیدگی های زیربنایی است که باعث می شود خون آن عزیران، هدر نرود و الا در بر مدار همان پاشنه سابق خواهد چرخید.