به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از دیلی صباح دولت ومردم اوکراین قربانی رقابت جهانی بین غرب به رهبری ایالات متحده و فدراسیون روسیه هستند.
از سال های اولیه قرن بیست و یکم، مردم و سیاست اوکراین به دو اردوگاه طرفدار غرب و طرفدار روسیه تقسیم شده است.
در دو دهه گذشته، اوکراین دو انقلاب یا کودتای طرفدار غرب را علیه دولتهای طرفدار روسیه تجربه کرده و به نظر می رسد که این تقسیم سیاسی در نهایت منجر به تجزیه دولت اوکراین شود.
برخی از مناطق کشور از جمله شبه جزیره کریمه و منطقه دونباس، در حال حاضر از دست رفته اند و اکنون، روسیه در تلاش است تا به کل کشور، از جمله پایتخت آن ، حمله کند تا به یک نتیجه بسیار بزرگتر دست یابد.
مقاومت غیرمنتظره دولت اوکراین و مردم آن هم دولت روسیه و هم کشورهای غربی را شوکه کرده است.
روسیه با از دست دادن ده ها هواپیما و هلیکوپتر، صدها خودروی زرهی و مهمتر از همه هزاران سرباز خود، هزینه بسیار بالایی پرداخت کرده است.
در پاسخ، کشورهای غربی صفوف خود را تشدید کرده و حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را از اوکراین افزایش داده اند.
واضح است که کشورهای غربی تلاش های خود را افزایش خواهند داد تا اطمینان حاصل شود که روسیه با خسارات بیشتری روبرو خواهد شد.
با این حال، علیرغم واکنش های مشابه آنها به تهاجم روسیه، پیامدهای تهاجم برای کشورهای مختلف غربی متفاوت خواهد بود.
در حالی که ایالات متحده از بحران اوکراین استفاده خواهد کرد، کشورهای قاره اروپا هزینه بالایی را پرداخت خواهند کرد.
هزینه برای اروپا
کشورهای اروپایی به چند دلیل هزینه بالایی خواهند پرداخت. اول اینکه، آنها به شدت به گاز و نفت روسیه وابسته هستند. با ادامه جنگ در اوکراین، قیمتهای گاز و نفت اروپا به بالاترین حد خود رسیده و بازارهای انرژی را ویران میکند و به زودی، تهدیدی برای تشدید بحران هزینه زندگی، در سراسر این قاره خواهد بود.
دوم، میلیون ها اوکراینی خانه های خود را به مقصد دیگر کشورهای اروپایی ترک کرده اند. اگرچه تقریباً همه کشورهای اروپایی اعلام کرده اند که آماده پذیرش آنها هستند، اما در میان مدت و درازمدت مشکل پناهندگان به اقتصادهای آسیب پذیر اروپایی آسیب بیشتری وارد خواهد کرد.
سوم، در مواجهه با تهدید فزاینده روسیه، کشورهای اروپایی باید بودجه دفاعی خود را افزایش دهند که این امر بار اضافی را برای اقتصاد آنها به همراه خواهد داشت.
با این حال، به نظر می رسد که ایالات متحده سیاست موفقیت آمیزی را برای مقابله با بحران اوکراین دنبال کرده است، زیرا کمترین آسیب را از این وضعیت می بیند و حتی ممکن است منتفع شده باشد.
چراکه اولا، برخلاف کشورهای اروپایی، آمریکا به گاز و نفت روسیه وابسته نیست. بنابراین، این کشور اقتصاد بسیار قوی تری در برابر یک جنگ در مقیاس بزرگ، به ویژه جنگ در اروپا، در اختیار دارد.
دوم، دولت جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، گفتمانهای امنیتیسازی شده متناسب با بحران را با موفقیت توسعه داده است و به نظر می رسد که گفتمان دیپلماتیک یا سیاسی مورد علاقه برخی کشورهای اروپایی و ترکیه شکست خورده است زیرا نتوانستند از بروز جنگ در اوکراین جلوگیری کنند.
با حمله روسیه به اوکراین، ایالات متحده ائتلاف ناتو را تحکیم کرد که آینده آن توسط خود اعضا مانند فرانسه مورد بحث قرار گرفت.
کشورهای اروپایی روی آوردن به ناتو، یعنی رهبری آمریکا را آغاز کرده اند. نه تنها اعضای ناتو بلکه کشورهای اروپایی غیرعضو نیز بار دیگر به اهمیت ناتو و ارتباط قدرت آمریکا برای اروپا پی برده اند.
به عبارت دیگر، با تهاجم گسترده روسیه به اوکراین، جبهه غرب تحت رهبری آمریکا حتی کشورهای اسکاندیناوی مانندسوئد و فنلاند به فکر پیوستن به ائتلاف ناتو هستند.
سوم، ایالات متحده سیاست انعطاف پذیری را برای مهار بحران دنبال کرده است. این کشور به موازات سیاست تشدید تنش روسیه،در برابر هر گامی که روسیه برداشته است، پاسخ های مشابهی می دهد.
ایالات متحده حضور نظامی خود را در قاره اروپا افزایش داده است تا توسعه طلبی روسیه به سمت غرب را به چالش بکشد.
پس از اعزام هزاران نیروی جدید در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین، تعداد نیروهای آمریکایی در قاره اروپا از ۱۰۰۰۰۰ نفر گذشت. در شرایط عادی، کشورهای اروپایی مشتاق میزبانی از نیروهای آمریکایی بیشتر نبودند، اما در حال حاضر آنها بیش از حد مایل هستند که سربازان آمریکایی بیشتری را در خاک خود مستقر کنند تا به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر تجاوز احتمالی روسیه عمل کنند.
بنابراین، ایالات متحده با پرداخت بهای نسبتاً مناسب، جنگ را با موفقیت از قلمروهای خود دور نگه داشته است.
اتحاد تثبیت شده
در نتیجه، جنگ در اوکراین ائتلاف ترانس آتلانتیک را به روشی که ایالات متحده ترجیح می دهد، تحکیم کرده است.
همانطور که بایدن در فوریه ۲۰۲۱ اعلام کرد، “آمریکا بازگشت، اتحاد فرا آتلانتیک بازگشت.” اتحاد غربی را نه تنها از طریق ناتو بلکه G-7 نیز به طور مؤثر احیا کرد. در این مرحله، این تنها در مورد شرکای ترانس آتلانتیک آن صادق است زیرا ایالات متحده تنها به اروپا بازگشته است.
ایالات متحده با موفقیت دوباره با اروپا تعامل کرده و موقعیت رهبری خود را پس گرفته است.
هرچند باید منتظر بود تتا ببینیم که آیا ایالات متحده با موفقیت به قاره ها و مناطق دیگر مانند آفریقا و خاورمیانه باز خواهد گشت یا نه؟!