به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، با وجود اینکه ما نزدیک به۱۰۰۰ میلیارد دلار در دهه۱۳۹۰ هزینه کردیم برآیند رشد اقتصادی در دهه گذشته نزدیک به صفر بوده است. در این دهه ما با سقوط انگیزههای تولیدی برای سرمایهگذاری مواجه هستیم و در حالی که بیش از۱۰۰۰میلیارددلار در یک دهه به اقتصاد کشور تزریق شده اما اندازه تغییر شغل در جامعه متناسب با این رقم نیست.
در این دهه بیسابقهترین امواج تورمی و بیسابقهترین تزلزل و بیثباتی اقتصادی از کانال بیسابقهترین کاهش ارزش پول ملی را تجربه کردهایم».
اگر ما از آنچه در دهه۱۳۹۰بر سر کشور آمد، عبرت نگیریم با چالشهای بسیار شکنندهتری مواجه خواهیم شدتنها در فاصله سال۱۳۹۶تاکنون نرخ ارز در ایران بالغ بر شش برابر شده است و برحسب آنچه در سه سال اخیر رخ داده نرخ ارز نزدیک به۱۰ برابر نرخ ارز در سال۱۳۹۶ نیز رسیده است».
خوشبختانه همه مسئولان کشور دست از انکار و تکذیب واقعیتی به نام درگیر بودن اقتصاد، جامعه و اقتصاد سیاسی ایران با طیف پرتنوعی از بحرانها برداشتهاند و اصل این چالشها را به رسمیت شناختهاند. به همین دلیل باید از این فرصت استفاده کرد و در سطح اندیشهای این چالشها را مورد بررسی قرار داد.
تا زمانی که بنیانهای اندیشهای شکل دهنده این وضعیت را شناسایی نکنیم و با آنها برخورد فعال نداشته باشیم حوادث واقعه در بهترین حالت یک اختلاف جزئی و کوچک در روندهای فعلی ایجاد میکنند. پذیرش بحرانهای متنوع در اقتصاد ایران یک اتفاق مثبت است.
فروپاشی اقتصاد به معنای این است که روندهای معطوف به توسعه جای خود را به روندهای معطوف به اضمحلال بدهد. این سخن به معنای این نیست که ایران از صحنه روزگار محو شود یا اینکه جمهوری اسلامی دچار مشکل شود. میتوان شرایطی را در نظر گرفت که ایران و جمهوری اسلامی سرجای خود قرار داشته باشند اما کیفیت زندگی مردم به شکل فاجعهآمیزی روبه قهقرا بگذارد، سرنوشت تولیدکنندگان فاجعهآمیزتر شود و نابرابریها، فسادها و بحرانهای اخلاقی نیز شدت پیدا کند.
در چنین شرایطی باید از اصلاح فروپاشی استفاده کرد.
از نظر بنده هنگامی که سازمان برنامه و بودجه به صورت رسمی در گزارش موسوم به برنامه یک ساله دولت در سال۱۴۰۰ به صراحت عنوان میکند در نقطه عطف سال۱۳۹۸ کل سرمایهگذاریهای انجام شده در کشور حتی قادر به جبران استهلاکات آن سال نیز نیست، باید چنین روندی را روند اضمحلال قلمداد کرد.
گزارشهای رسمی درباره روند تحولات مصرفهای مقداری خانوارها در زمینه کالاهای اساسی و بهخصوص مواد پروتئینی بیانگر این است که میانگین مصرف مواد پروتئینی به ۱۰ درصد مصرف مواد پروتئینی در سالهای جنگ رسیده است. این موضوع به معنای این است که ما در روند اضمحلال و فروپاشی اقتصادی قرار داریم. این فروپاشی مانند فروپاشی یک ساختمان که به صورت عریان و آشکار باشد نیست، بلکه بسیار مستهلکتر از آن است.
گزارشهای رسمی سازمان برنامه و بودجه و وزارت صمت بیان میکند ما با یک سقوط وحشتناک در بنیه تولیدی مواجه هستیم به شکلی که با شاخص رابطه مبادله که قدرت چانهزنی بنیه تولیدی ما را در پهنه جهانی مورد سنجش قرار میدهد دادههای ما در این زمینه بین یک دوم تا یک سوم رقم ما در سال۱۳۶۷ بوده است.
اگر کسانی دوست دارند جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه بدهد باید سطح اندیشههای نازلی که این پدیدهها را ایجاد کرده، بشناسند و با برخورد انتقادی فعال ارتقا بدهند.
مسأله مهم دیگر اینکه کشور با رقبای خارجی مواجه است و اگر بنیه تولید ملی و روابط مردم با حکومت از یک حدودی بیشتر سقوط کند، طمعطمعورزان خارجی را نیز بر میانگیزد. به همین دلیل به هوشمندی زیادی در این زمینه نیاز داریم. افزایش این هوشمندیها با پایان دهه۱۳۹۰ نسبت به هر دوره دیگری در تاریخ اقتصادی پس از پیروزی انقلاب حساستر و حیاتیتر شده است.