به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، نظریههای از کار افتاده سه فرضیه «جغرافیا»، «فرهنگ» و «جهل» از باورهای جاافتاده و تقریبا تثبیتشده در اقتصاد جهانی و ناخودآگاه جمعی عامه مردم هستند که با دستانی نامرئی سعی بر توضیح علت ناباروری اقتصادی یا به زبان ساده، فقیر بودن کشورها دارند.
با این حال، دارون عجماوغلو، اقتصاددان شناختهشده جهانی، در یکی از مهمترین کتابهایش «چرا کشورها شکست میخورند؟» باورهای عامهای را که با استفاده از این سه نظریه روی تاثیرگذاری اقتصادی تکیه میکنند، به چالش میکشد و توضیح میدهد که چرا این نظریهها دیگر کار نمیکنند. مثلا این حقیقت آشکار که «فقر، زاده طبیعت گرمسیری است»، نه آشکار است و نه حقیقی. حاکمیت قواعد همهشمول یا همان حکمرانی خوب، یک قاعده کلی است که میتواند اقتصاد کشورها را به سمت پایداری، رشد و ثروت سوق دهد.
آیا اقلیم و جغرافیای یکسان و فرهنگ و تاریخ مشترک کشورها میتواند متضمن اقتصاد یکسان هم باشد؟ مثلا کرهشمالی و کرهجنوبی که در یک اقلیم جغرافیایی یکشکل قرار دارند، اقتصادی یکشکل را تجربه میکنند؟ پاسخ منفی است.
چنانکه میبینیم، وضعیت معیشت مردم و اقتصاد کرهجنوبی کاملا با کرهشمالی متفاوت است. آنچه کرهجنوبی را به دهمین ثروت دنیا بدل کرده، چیست؟ آنچه کرهشمالی را تا این اندازه متفاوت از همسایه دیوار به دیوار خود کرده، چیست؟ برای فهم آنچه بر سر اقتصادهای موفق و ناموفق میرود، باید به بررسی نظریههایی پرداخت که موجب تثبیت شرایط عقبافتادگی اقتصاد کشورها میشوند.